loading...
جدیدترین های اینترنت
مدیر بازدید : 245 یکشنبه 04 مهر 1395 نظرات (0)

چگونه عاشقانه زندگی کنیم؟

 

 

 

حرفهای عاشقانه

بنای یک زندگی بی تنش، با گذشت پایه ریزی می شود

 

قبلا زیاد به این موضوع فکر می کردم که همسرم فردی خجالتی است و باید خجالت را کنار گذارد. حالا به این نتیجه رسیدم که بهتر است به نیازش که می خواهد تنها باشد احترام بگذارم. به این ترتیب برخی از نیازهای شخصی ام را خودم برآورده میکنم.

هر دوی ما مراقب رابطه مان هستیم. یکدیگر را نمی رنجانیم و برخورد نمیکنیم. اگر هر انسانی بداند که چه انتظاری از طرف مقابلش دارد، احساس امنیت خاطر می کند.


همسرم ما را مجبور می کند تا درباره ی مسایل بحث کنیم و در نتیجه رابطه مان روز به روز معنی دارتر و لذت بخش تر می شود.


" ما زوج بسیار گرم و پر حرارتی نیستیم اما از نوع رابطه مان لذت می بریم."
ما می خواهیم برای یکدیگر حضور داشته باشیم. وقتی ایده ای مطرح می شود، هر کدام آنرا به ذهن می بریم و با خود خلوت می کنیم."


" روزی به همسرم گفتم که دوست دارم بالای ماشین لباسشویی منزل، قفسه ای داشته باشیم. آن شب همسرم تا دیر وقت بیدار ماند و آن قفسه را ساخت. بدون کلمه ای حرف، کاری که می خواستم را انجام داد."...


...رمز بهره مندی از یک زندگی آرام، سخت و پیچیده نیست. کافیست که به عبارات مذکور کمی عمیق تر بیندیشیم و سعی کنیم آنرا در زندگی روزمره به کار ببریم. به این ترتیب می توان گام هایی مثبت و موثر در جهت شکل دهی به یک خانواده منسجم ، مهربان و صمیمی را برداشت.

بهتر است نگاهی عمیق تر به " خانواده " داشته باشیم. «خانواده» ای که کوچکترین شکل یک جامعه است که زن و شوهر ارکان آن هستند .اگر این دورکن، آرامش درونی داشته باشد، خانواده محلی امن برای زن و مرد و سپس برای تربیت فرزندان خواهد بود. وقتی فضای دوستی و مودت به این شکل در خانواده جریان داشته باشد، فرزندان هم از همان کودکی با این فضا خو می گیرند و این رفتارها در روح و ذهنشان می نشیند.


کافیست که زن و شوهر باور داشته باشند که بنای یک زندگی بی تنش، با گذشت پایه ریزی می شود.اگر هر کدام به وظایف اخلاقی و انسانی خود عمل نمایند و زندگی را بر اساس فداکاری، عشق و گذشت بنا کنند، با صفاترین خانواده را خواهند داشت، امّا اگر هوی و هوس، خودخواهی و غرور بر زندگی، حاکم شد و انسان «بایدها» و «نبایدها»، «شایدها» و «نشایدها» را به بازی گرفت و هر کس خواسته های شخصی خود را ملاک عمل قرار داد، به موجودی خطرناک تبدیل می شود و امروز، ریشه ی بسیاری از اختلافات خانوادگی و گروهی، چیزی جز بی توجهی به این ضرورت های نه چندان پیچیده، نیست. موضوعاتی که بسیار ساده و قابل فهم هستند.
 
آنچه در روابط اجتماعی و خانوادگی و به ویژه روابط همسری، توجه بدان به عنوان یک اصل، ضرورت دارد ، تقویت شالوده های اخلاقی، حرکت بر اساس تفاهم، گذشت و فداکاری متقابل است. شکل دادن روابط زناشویی در چهارچوب الزامات اخلاقی و ارزشهای والای اوست که به زندگی و جامعه، گرمی بخشیده و پیوندهای آن را استوار می سازد، و نه صرفا تکیه بر حقوق قانونی و شرعی.اسلام نه مردمدار است، نه زن مدار. محور قوانین دینی ما هم بر اساس حق مداری بر پایه کرامت انسان و مصلحت خانواده و سلامت جامعه است و در چنین نظامی، مرد و زن، باید به آنچه حق و حقیقت است عمل کنند و نسبت به خانواده و جامعه خود مسئول هستند.


اینکه زوجین برای جلب رضایت و شاد بودن یکدیگر ارزش و اهمیت قایل باشند و همین تفکر، سلسله احساساتی در وجودشان ایجاد می کند که نتایج و اثرات مثبت و متعددی را برای آنها به دنبال خواهد داشت و به عنوان یار و یاوری قدرتمند در زندگی، حامی آنها خواهد بود.

خانواده تجلیگاه شکوه وحدت و یکپارچگی است، اینجا همان جایی است که انسان می تواند به آرامش و سکون برسد. جایی که باید سرشار از همدلی و مهربانی باشد. اینجا همان جایگاهی است که می توان به رشد و تعالی رسیدو صفات والای انسانی را در خود رشد و پرورش داد. صفاتی چون مودّت، فضل، عفو و اغماض و لطف را به تمرین و تجربه گذاشت و صلاحیت خویش را بررسی کرد.


آنچه مسلم است اینکه  بنیاد مقدس خانواده بر عشق و محبت و روابط عاطفی و صمیمانه ، پی ریزی شده است و بهترین راه تحکیم اساس خانواده و صیانت آن، رعایت اخلاق انسانی از سوی زن و شوهر است.


اخلاق انسانی هم موضوع پیچیده و غیرقابل درکی نیست. اخلاق انسانی یعنی توجه زوجین به یکدیگر و درک متقابلی که لازم است در موقعیت های مختلف زندگی از سوی طرفین دیده و رعایت شود و این می تواند در ساده ترین رفتارها میان زن و شوهر به دست بیاید.


اینکه زوجین برای جلب رضایت و شاد بودن یکدیگر ارزش و اهمیت قایل باشند و همین تفکر، سلسله احساساتی در وجودشان ایجاد می کند که نتایج و اثرات مثبت و متعددی را برای آنها به دنبال خواهد داشت و به عنوان یار و یاوری قدرتمند در زندگی، حامی آنها خواهد بود.

مدیر بازدید : 133 یکشنبه 04 مهر 1395 نظرات (0)

با شماره ناشناس به همسرم پیامک عاشقانه زدم، اما ...

 

 



اعتماد بین زوجین

اعتماد یکی از پایه های اصلی هر زندگی زناشویی است

 

اعتماد یکی از پایه های اصلی هر زندگی زناشویی است. شما هم اگر به همسرتان شک کرده اید و می خواهید با یک شماره ناشناس همسرتان را امتحان کنید بهتر است با ماهمراه شوید و بیشتر در این مورد بدانید.

«یک روز از سر بیکاری و برای پاسخ به نیاز کنجکاوی(!)، گوشی‌ام را برداشتم و خطی را که تازه خریده بودم جایگزین خط قبلی ام کردم. سپس به همسرم، پیامک عاشقانه ای دادم تا واکنش او را ببینم و خیالم را از مورد اعتماد بودن او راحت کنم؛ اما ... ». شاید این فکر به ذهن شما هم خطور کرده باشد یا شنیده باشید که خانم یا آقایی چنین کاری را با همسرش کرده است. پس بد نیست درباره اهمیت وجود اعتماد بین زوجین بیشتر بدانید.


اهمیت فوق العاده اعتماد داشتن زوجین
اعتماد، پایه ای ترین و مهم ترین عنصر تداوم ازدواج در گرداب حوادث روزانه است. اگر زوجی اعتماد به یکدیگر را از دست بدهند، دیگر نمی توان برای بازسازی رابطه آن ها کار زیادی انجام داد زیرا اساس حل اختلافات، گفت و گوست و اگر همسران گفته های یکدیگر را باور نکنند، نمی توان به حل مشکلات هم امیدوار بود.
 
اصلی ترین عوامل بی اعتماد شدن زوجین


عوامل شخصیتی و گذشته نامناسب
معمولا افرادی که خود درگیر دروغگویی، پنهان کاری یا خیانت به همسر هستند، نمی توانند به همسر خود هم اعتماد کنند. یک حالت دیگر این موضوع، رفتارهای قبلی فرد است. اگر فردی در هر تماسی که با جنس مخالف داشته به قصد و نیت سوء استفاده بوده است، نمی تواند به همسر خود یا دیگران اعتماد کند. در واقع این تاوانی است که هر فردی برای شکستن اصول اخلاقی در طول زندگی می پردازد. نمی توان از مردی که پیش از ازدواج با زنان متاهل رابطه برقرار می کرده است، انتظار داشت به همسر خود اعتماد کند که وفادار است
 
نداشتن عزت نفس
عزت نفس به معنای قضاوت کلی شخص از خود است. من چقدر خود را انسانی ارزشمند، توانمند و خوب می بینم. اگر عزت نفس پایین باشد، همواره ترس این که مبادا شخص سومی که قطعا بهتر و جذاب تر از من است، توجه همسرم را به خود جلب کند، وجود دارد. این نبود اطمینان درونی و شخصی است که به رابطه زوجین تعمیم داده می شود. در این صورت هر فرد دیگری را تهدیدی بالقوه برای ثبات ازدواج خود فرض می کنیم و تمام تلاش خود را برای ممانعت از برخورد همسرمان با افراد غریبه صرف خواهیم کرد.
 
توجه نداشتن به حریم خصوصی
بعضی افراد می پندارند که بعد از ازدواج، حریم خصوصی زن و شوهر صفر می شود و آن ها نباید هیچ ناگفته ای بین خود داشته باشند. طبیعی است که هیچ کسی به اندازه همسر به انسان نزدیک نیست. این بدان معناست که شعاع حریم خصوصی بین زن و شوهر در کمترین حد خواهد بود؛ اما هیچ گاه به صفر نخواهد رسید. هر فردی باید بپذیرد که طرف مقابل هم انسان است و هر انسانی به فضا و حریم خصوصی نیاز دارد.  انتظار این که همسرتان همه چیز را به شما بگوید و هیچ رازی نداشته باشد، بی مورد است. باید قبول کرد فرد مقابل می تواند موضوعاتی یا وسایلی شخصی، مانند کیف، گوشی تلفن همراه و... داشته باشد؛ اما باید توجه کرد مرز این حریم خصوصی مواردی است که بر رابطه زناشویی مؤثر هستند. نباید موضوعی را که برای طرف مقابل مهم است یا به رابطه زناشویی مربوط می شود از همسر پنهان کرد؛ اما نگفتن موضوعاتی مانند مشکلات کاری، صحبت های دوستانه و ... که به رابطه زناشویی ربطی ندارند مشمول پنهانکاری نخواهند بود.
 
تعریف خیانت فرازناشویی در شبکه های مجازی
در ادامه باید به چند نکته اساسی که فناوری امروزی باعث آن شده است، اشاره کرد. رفتارهای فرازناشویی به تمامی رفتارهایی گفته می شود که به نوعی مخل رابطه زناشویی فرد باشد و شخص سومی از جنس مخالف هم درگیر آن باشد. بعضی از افراد خیانت را تنها برقراری رابطه جنسی با فرد سوم می دانند اما اگر صحبت کردن مجازی با فرد سوم هم جایگزین رابطه کلامی بین زوجین شود، آن هم مشمول خیانت یا رفتارهای فرازناشویی خواهد شد. در نتیجه باید در استفاده از شبکه های مجازی احتیاط شود.
 
مشکلات امتحان کردن همسر با شماره ناشناس
این روزها دیده می شود که برخی افراد با شماره های ناشناس به همسر خود پیام می دهند و به اصطلاح قصد امتحان او را دارند. این کار به شدت مخل رابطه زناشویی است؛ زیرا در هر صورت ضربه ای جبران ناپذیر به رابطه وارد خواهد آورد چون یا طرف مقابل به هر دلیلی چه جدی چه شوخی با روی گشاده با ناشناس برخورد می کند که باعث شک همسر امتحان کننده می شود یا روی خوش نشان نمی دهد که چون بعدش متوجه می شود از سوی همسرش امتحان شده است، هیچ گاه نمی تواند مثل قبل به آن رابطه پایبند باشد و قطعا تجربه ناخوشایندی است؛ زیرا اگر احساس کنید همسرتان به شما اطمینان ندارد، ضربه جبران ناپذیری به شما وارد خواهد شد.
 
با اعتماد شوخی نکنید
به طور کلی اعتماد یک امر کلی است. یا شما به همسرتان اعتماد دارید یا ندارید. رفتارهای خاص یا موقعیتی هیچ تاثیر بلند مدتی روی اعتماد بین زوجین نخواهد داشت. در نتیجه بهتر است قبل از ازدواج تصمیم نهایی خود را اتخاذ کنید: آیا می توانید به این فرد اعتماد کنید یا خیر؟ اگر پاسخ شما خیر است، پس اصلا وارد این ازدواج و رابطه نشوید. اما اگر پاسخ مثبت دادید و وصلت انجام گرفت، تا زمانی که به وضوح خلاف آن برای شما ثابت نشده است، از آزمایش یا تهمت زدن به همسر خود به شدت پرهیز کنید. هر تهمت یا نسبت ناروا ممکن است از نظر شما تنها یک حرف باشد که در زمان عصبانیت زده شده است، اما قطعا در نظر همسر شما نشان از بی اعتمادی عمیق شما به اوست. بی اعتمادی که قطعا خود را مستحق آن نمی داند و باعث از چشم افتادن شما و سردی او نسبت به رابطه تان خواهد شد.

مدیر بازدید : 201 یکشنبه 04 مهر 1395 نظرات (0)

 چیزهایی که نباید به همسرتان بگویید

 

 

بهترین همسر

سه عبارت هست که اگر با همسرتان در میان بگذارید به احتمال زیاد، او را دشمن خود خواهید کرد

 

سه عبارت هست که اگر با همسرتان در میان بگذارید؛ چه نیتتان خیر باشد و چه نباشد، به احتمال زیاد، او را دشمن خود خواهید کرد. واکنش احتمالی به چنین جمله‌های نسنجیدۀ نامناسبی در دامنه‌ای از رفتارهای همراه با سکوت تا انفجار سرخوردگی‌ها و ناکامی‌ها در برابر ناتوانی شما در همدردی و درک طرف مقابلتان قرار خواهد گرفت.

1 -«نباید این‌طور احساس کنی»
همۀ «بایدها» توأم با قضاوت است. اغلب در استفاده از چنین عباراتی همسر خود را در حالت تدافعی قرار می‌دهید و غیرمستقیم به خاطر شیوه‌ای که واکنش نشان داده است به او حمله می‌کنید و به‌صراحت می‌گویید که احساسات او اشتباه است یا دست‌کم توجیهی ندارد. بر اساس تاریخچۀ زندگی مشترک شما و اینکه همسر شما چگونه صحبت‌هایتان را تفسیر می‌کند، ممکن است پریشانی خود را کاملاً واقعی، منطقی و معقول بداند؛ بنابراین گفتن اینکه از حرف من چنین برداشتی نکن، می‌تواند شبیه به تکان دادن پارچۀ قرمز در برابر گاو خشمگین در میدان بازی باشد و باعث آزار و اذیت او شود و به او این احساس را بدهد که مورد تمسخر قرار گرفته است.

البته ممکن است قصد شما این نبوده باشـــد. بااین‌حال نکتۀ مهم در اینجا این است که پاسخ عاطفی همسرتان صحت دارد. این حالت احساسی شایسته و نیازمند همدلی است، پیش از اینکه بخواهد مورد سؤال قرار بگیرد؛ بنابراین اگر از واکنش همسرتان به خاطر اینکه (دست‌کم آگاهانه) با آنچه منظور شما بوده است همخوانی ندارد به خود آمدید، آنچه لازم است انجام دهید این است که از او بپرسید حرفی را که گفته‌اید چگونه شنیده است. سعی کنید بدون حالتی قضاوت گونه و با دلسوزی و مهربانی رفتار کنید تا بتوانید بهتر بفهمید و درک کنید که چه چیزی باعث ناراحتی همسرتان شده است.

در چنین شرایط حساسی، هر انتقادی، از هر سو که باشد، می‌تواند برای رابطه خطرناک باشد؛ بنابراین با دقت تلاش کنید که از پیش‌آمدن چنین گفت‌وگوی ارزیابانه‌‌ای بپرهیزید. بیان احساسات همسرتان، چه خشم باشد یا ناراحتی یا اضطراب یا شرمندگی و یا ترس، ممکن است موجب احساس ناخوشایندی شود. شاید هم باعث شود تصور کنید که موجودی ناتوان، کودن، یا طرد شده هستید. در نتیجه با حالتی تدافعی ممکن است احساس کنید باید با او دربارۀ احساساتش صحبت کنید و توضیح بخواهید؛ که معمولاً کار خوبی نیست، دست‌کم بلافاصله این حرف را پیش نکشید.

 

واقعیت ذهنی همسر

سعی کنید واقعیت ذهنی همسرتان را بفهمید

 

2 -«خیلی حساس هستی»
این پاسخ دور از احساس و عاطفه نیز درخواستی را می‌رساند: «این‌قدر حساس نباش.» اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، این عبارت نیز یک «باید» انتقادی دیگر را در خود جای داده است؛ اما به‌عنوان یک واقعیت، همۀ ما همان‌قدر حساس هستیم که هستیم. با توجه به برنامۀ بیولوژیک ویژۀ ما و تجربه‌های گذشته‌مان، حساسیت امروزمان باید همینی باشد که هست. بنابراین واقعاً اگر همسرتان را به خاطر اینکه شدیداً به حرف شما واکنش نشان داده سرزنش کنید، کار به‌جایی نکرده‌اید. وقتی کسی به‌شدت به خاطر ناراحتی‌اش مورد قضاوت قرار می‌گیرد، ممکن است آن را حمله‌ای به هویتش احساس کند. افزون بر این، اگر همسرتان را «بسیار حساس» خطاب کنید، به این معناست که به او بگویید احساساتش اشتباه است. و با توجه به زمینۀ ماجرا و تن صدایی که به کار می‌برید، ممکن است همسرتان از شنیدن آن کلمات، احساس ضعف یا نقصان کند.

این را هم در نظر داشته باشید که دلیل واکنش منفی نسبت به احساسات همسرتان، اگرچه ناآگاهانه، این است که اظهارات او دربارۀ حساس بودن باعث شده است احساس گناه بکنید. اگر واکنش او را به‌عنوان امری انتقادآمیز و (اگرچه به‌گونه‌ای غیرمستقیم) اظهار نگرانی او را به‌عنوان حمله تجربه کرده باشید، ممکن است احساس کنید که مشغول توجیه خود هستید.

آنچه در چنین شرایطی ضرورت دارد این است که تجربۀ عاطفی همسرتان را از نقطه‌‌نظر و نگاه او بفهمید (نه خودتان). من اغلب به افرادی که با آنها کار می‌کنم می‌گویم که در رویارویی با چنین شرایط دشوار و طاقت‌فرسایی، اولین کاری که باید انجام بدهید این است که با مهربانی و دلسوزی سعی کنید واقعیت ذهنی همسرتان را بفهمید و اگر خود به‌تنهایی نتوانستید، از همسرتان بپرسید که چه چیزی او را تا این حد ناراحت کرده است، این پرسش باید با تن صدایی پرسیده شود که به‌روشنی منتقل‌کنندۀ توجه و نگرانی شما به همسرتان باشد، نه اینکه حالت انتقادی داشته باشد.

3 -«گریه نکن»
بسیاری از ما وقتی همسر خود را در حال گریه کردن می‌بینیم، واکنش نامطلوبی نشان می‌دهیم. درست در زمانی که او آن‌قدر غرق اندوه است که اشکش سرازیر شده، ما ممکن است ابراز ناراحتی، شرمندگی، دلخوری، یا حتی خشم کنیم.

در نظر بگیرید که در فرهنگ رایج، اولاً مردها یاد می‌گیرند لطیف بودن و ابراز احساسات، آسیب‌پذیر بودن و احساساتی که بیشتر زنانه تلقی می‌شوند باید سرکوب شوند و دوم اینکه از نظر ژنتیکی، از آنجا که مردان سطح تستسترون بالاتری نسبت به زنان دارند، احساساتشان را به شدتِ زنان احساس نمی‌کنند؛ بنابراین نه‌تنها احتمال دارد مرد احساس کند که نتوانسته همسرش را درک کند و با کلمات و نیازهایش به او این‌طور منتقل کرده است که کاری جز گریه کردن ندارد، بلکه معمولاً احساس می‌کند که کار وحشتناکی هم انجام داده که همسرش به این حال افتاده است.

درست مانند دیگر پاسخ‌های نامناسب (چه‌بسا ناخواسته یا ناآگاهانه)، با گفتن «گریه نکن» به همسرتان، برای متوقف کردن گریۀ او، اساساً چه با تُن صدای انتقادآمیز و یا با تُن صدای مهربانانه، دارید این پیام را به او منتقل می‌کنید که او (چه زن یا حتی شوهر) نباید چنین احساسی را با چنین شدتی داشته باشد. با چنین اقدامی شما هم شخصیت همسرتان و هم احساس او را بی‌اعتبار می‌کنید و نادیده می‌گیرید؛ حتی اگر این برخورد ناآگاهانه باشد. روشن است که تجربۀ چنین مخالفتی، برای رسیدن به توافق و هماهنگی، هیچ کمکی به شما دو نفر نخواهد کرد.


اگر در ابتدا همسرتان به دلیل تحقیر شدن، بدفهمی، یا عدم دریافت توجه کافی گریه می‌کرد، بعد از واکنش شما به احساسات او، یعنی تأیید نکردن و نادیده گرفتن آنها، اصطکاک و اختلاف بین شما بیش‌ از پیش خواهد شد.

مدیر بازدید : 143 یکشنبه 04 مهر 1395 نظرات (0)

آیا تفاهم اخلاقی موفقیت ازدواج را تضمین می‌کند؟

 

 

رسیدن به تفاهم در زندگی

ازدواجی که با عشق و تفاهم متقابل شروع می‌شود، تقریباً قابل‌پیش‌بینی است‎

 

آیا تفاهم اخلاقی که در ابتدای رابطه متوجه آن می‌شوید یک ازدواج بادوام و موفق را تضمین می‌کند؟ با آمار پنجاه-پنجاه ازدواج‌ها که نیمی از آنها موفق شده و نیمی دیگر به طلاق منجر می‌شود، قابل درک است که خیلی افراد دوست داشته باشند بدانند که ارتباط آنها به کدامیک از این دو راه منجر خواهد شد. اگر ازدواج دومتان باشد، احتمال موفق شدن حتی پایین‌تر هم می‌آید.

البته یک خبر خوب برای زوج‌ها داریم، حتی برای زوج‌هایی که برای بار دوم است که ازدواج کرده‌اند. خبر این است که نتیجه ازدواجی که با عشق و تفاهم متقابل شروع می‌شود، تقریباً قابل‌پیش‌بینی است. و مهمتر اینکه، موفقیت ازدواج به عواملی بستگی دارد که کنترل آن در دست خودتان است.

بیشتر زوج‌ها ازدواجشان را با احساسی بسیار خوب شروع می‌کنند. در یک تحقیق جدید که توسط جاستین لاونر و توماس برادبری انجام گرفت، بر روی عوامل خطرزایی کار شد که بتواند در ابتدای ازدواج‌ها موفقیت رابطه را تعیین کند. اینکه چه روابطی به ازدواج‌هایی موفق و بادوام منجر می‌شوند و کدام به مرور زمان به دلیل عصبانیت، خیانت یا عوامل تخریب‌کننده دیگر، نابود می‌شوند.

لاونرو برادبری ۱۳۶ زوج را به مدت ۱۰ سال پیگیری کردند. در چهار سال ابتدای ازدواج، همه زوج‌ها سطح بالایی از رضایت از ازدواجشان را گزارش دادند.

بعد از گذشت ۱۰ سال، بعضی از زوج‌ها طلاق گرفتند. لاونر و برادبری به اطلاعاتی که از زوج‌ها در ابتدای ازدواجشان جمع‌آوری کرده بودند رجوع کردند تا ببینند آیا زوج‌هایی که طلاق گرفته‌اند از همان روزهای اول با هم تفاوت داشته‌اند یا خیر.

آنها متوجه شدند که برای هر دو دسته زوج‌های موفق و طلاق‌گرفته، هر دو طرف میزان یکسانی از رضایت را از رابطه‌شان گزارش کرده بودند، حتی در چهار سال ابتدای ازدواج.

آنچه تفاوت داشت این بود که زوج‌هایی که بعداً طلاق گرفتند، حتی در سال اول ازدواجشان، تمایل بیشتری به ابراز احساسات منفی مثل عصبانیت داشته‌اند و از روش‌های ارتباطی انتقاد و متهم کردن همدیگر استفاده می‌کرده‌اند. این یعنی مهارت‌های همکاری آنها برای حفظ رابطه بی‌ثبات بوده است. آنها خیلی زود وارد مشاجره و دعوا با هم شده و در زمان بروز اختلافاتشان، خیلی زود از هم ناامید می‌شده‌اند.

وقتی زن دوست دارد یک کار انجام دهد و مرد دوست دارد کار دیگری، همیشه بین زوج‌ها اختلاف خواهد افتاد. همه زو‌ج‌ها زمان‌هایی دچار اختلاف عقیده و نظر، ناامیدی و ناراحتی می‌شوند. تفاوت در حرف‌هایی است که زوج‌ها در چنین زمان‌هایی می‌زنند و کارهایی که می‌کنند. آیا از مهارت‌های ارتباطی خود برای حفظ همکاری استفاده می‌کنند تا بتوانند درمورد آن مشکل با هم حرف بزنند و به یک راه‌حل منطقی و دوطرفه برسند؟ یا اینکه عصبانی می‌شوند و با خشونت و تهدید با هم صحبت می‌کنند؟ یا شاید هم به کل از حرف زدن با هم فرار می‌کنند و در آخر روز به روز از هم دورتر می‌شوند و خیانت بین آنها پیش می‌آید؟

خوشبختانه همکاری مهارتی اکتسابی و قابل‌یادگیری است. زوج‌هایی که این مهارت‌ها را برای حفظ روابط متقابل و تعاملی یاد می‌گیرند، احتمال پابرجا ماندن ازدواجشان بسیار بیشتر است، درست مثل راننده‌هایی که قوانین و مهارت‌های رانندگی ایمن را یاد می‌گیرند و دچار تصادفات رانندگی کمتری می‌شوند.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 11485
  • کل نظرات : 143
  • افراد آنلاین : 115
  • تعداد اعضا : 43
  • آی پی امروز : 286
  • آی پی دیروز : 235
  • بازدید امروز : 599
  • باردید دیروز : 953
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 10,046
  • بازدید ماه : 10,046
  • بازدید سال : 387,657
  • بازدید کلی : 4,167,435