loading...
جدیدترین های اینترنت
مدیر بازدید : 254 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

شهادت در امور معنوی و كیفری

شهادت در امور معنوی و كیفری دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 27 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 30

انتقال حقیقت امری از ناحیه فردی كه آنرا دیده و شنیده باشد به فرد دیگری كه آنرا ندیده نشنیده است شهادت گویند

قیمت فایل فقط 6,000 تومان

خرید

شهادت در امور معنوی و كیفری

 

انتقال حقیقت امری از ناحیه فردی كه آنرا دیده و شنیده باشد به فرد دیگری كه آنرا ندیده نشنیده است شهادت گویند.

پس شهادت عملی است كه هر فردی حقیقت امری را نسبت بآن اطلاعات شخصی دارد گواهی داده و آنرا در معرض استفاده دیگران برای كشف حقیقت قرار میدهد.

انسان اولین طریقه اثبات دعوی را تمسك بگواهی گواهان قرار داده زیرا قبل از اختراع خط یگانه وسیلهای كه برای اثبات دعوی و یا دفاع از آن بكار میرفت استناد بشهادت شهود بود.

شهادت در مذهب یهود

در كیش یهود در امور قضائی برای شهادت شهود اهمیت زیادی قائل بوده و ابن هاعزرو هوشن میشپات كه ناشرین شریعت كلیم بودند مقرراتی در قسمت شهادت شهود جمعآوری كرده و درتورات هم مسطور است كه كلیه دعاوی مدنی و حقوقی از طریق شهادت صورت میگرفت وهیچ عقد و قراردادی بدون حضور گواه درباره طرفین نافذ و معتبر شناخته نمیشد ولی زنها مجاز نبودند كه در امر شهادت دخالت نمایند و این عمل فقط بوسیله مردان صورت میگرفت.

شهادت درحقوق روم

درحقوق روم شهادت غیرمستقیم اعتباری نداشت شرط اصلی شهادت این بود كه شاهد شخصاً ناظر واقعه باشد و آنرا دیده و یاشنیده باشد و شهادت واحد كافی برای اثبات امری در امور كیفری و مدنی نبود.

رومیها علاوه بر مردها بزنان نیز اجازه میدادند كه در ادای شهادت شركت نمایند.

شهادت در حقوق ایران باستان

در ایران باستان مزدكیها اعتماد زیادی باقوال هم كیشان خود داشته و یك ارزش استثنائی برای گفتار آنان قائل میشدند شهادت برادر را برای برادر دیگر و شهادت زن را برای شوهر بدون در نظر گرفتن درجه قرابت و خیشاوندی قبول كرده و بآن ترتیب اثر میداند. و طرز استماع شهادت شهود بدین نحو بود كه اول خواهان شهود خود را معرفی مینمود و برای اینكه شهادت مؤثر باشد عده شهود باید در حدود سه نفر بوده باشد ولی نسبت بهر دعوائی از نظر كمیت و كیفیت عده شهود بتفاوت روبه تزاید یا نقصان میرفت.

در اموریكه دربیابان یا صحرا واقع میشد بشهادت یكنفر اكتفا میكردند و تعداد شهود در امور دیگر بدوازده نفر میرسید واگر تعداد شهوده بعده كافی نبود كسری آنرا با ادای مراسم تحلیف از طرف شهود جبران مینمودند.

اگرخواهان كه آنرا پوشینمال میگفتندشكایتی را نزد قاضی طرح مینمود و قاضی خوانده پوشینمال را احضار میكرد و خواهان تاموقع شب انتظار خوانده رامیكشید و دومرتبه خوانده از طرف داور یا قاضی احضار میشد تا اگر پس از گذشتن سه روز خوانده حاضر نمیشد یا از دادن پاسخ دعوا استنكاف مینمود هر روز از غیبت خوانده بمنزله یكشاهد بنفع خواهان تلقی میگردید.

شهادت در حقوق فرانسه

شارل ششم در نوامبر 1349 فرمانی صادر نمود وبافراد اجازه داد كه در امور مدنی و كیفری شهادت دهند ولی ارزش شهادت زنان كمتر از شهادت مردان بود و روش قضائی آنان مبنی بر این بود كه ارزش شهادت سه نفری را بری باشهادت دو مرد مینمود. یكی از صفات شهود در آندوره آزادی عمل بود و نیز گواهان بایستی متصف بحس شهرت وحسن اخلاق بوده باشند شهادت كنیزان وغلامان ومردان و زنان بدعمل و فاسد بهیچوجه مسموع نبود و بآن ترتیب اثر داده نمیشد در ژرمنها شهادت معمول و رایج بوده واصول و قواعدی نسبت به صلاحیت آنان وجود نداشت افارب و خویشاوندان اصحاب دعوی میتوانستند نسبت بآن امور شهادت شهود پرداخته ولی انجام این عمل را بیكی از مامورین ابلاغ و یا اجراء و یا صاحبان محاضر محول مینمودند.

فرمان 1498 مشعر بر این قسمت بود كه دادرسی باید بطور سری صورت گرفته و هیچكس دعوی رسیدگی نماید.

شهادت و شرایط آن

استماع شهادت شهود اصولا باید باكمال عزم و احتیاط صورت گیرد زیرا اغلب شهادتها بانفسانیات و شهوات وتوهمات و نقص اعضاء انسانی و حواس و یا كمی هوش و حافظه صورت میگیرد ولی در بعضی از موارد شهادت افراد یگانه طریقه تحقیق وكشف حقیقت بوده وقضات وسایل دیگری در دست ندارند كه باعمال گذشته كه در حضور آنان واقع نشده رسیدگی نمایند مگر باستناد اظهارات افرادی كه شاهد آن واقعه بودهاند.

برای استنباط ارزش شهادت نكات زیرین را باید در نظر گرفت.

سنخ امور واعمالی كه مورد اثباتست.

اوصاف شخص شاهد.

روابط وتناسب گواهیها باهم و عدم وجود تخالف و تباین بین آنها.

زیرا شهادت از امور كیفی است نه كمی بتعداد شهود نباید توجه داشت بلكه بیشتر باید بارزش شهادت توجه نمود گوش و چشم باید تصاویر و اعمال وافعال مردم را درك كند تاموجب حصول اطلاعات كامل شود.

شهادت روی مسموعات دیگران تحت شرایط زیرین قابل قبولست.

1-مطلع باید اطمینان حاصل نماید كه شخص گوینده خود واقعه را دیده و شنیده باشد نه اینكه اقوال او متكی باقوال دیگران باشد.

2-معرفت كامل بهویت گوینده داشته باشد.

3-گویندگان باید قابل اعتماد بوده و لااقل عده آنان از یكنفر بیشتر باشد.

قوانین امروز اعتبار شهادت شهود را درعداد مستنباطات قاضی قرارداده و هیچگونه تحدیدی برای آن كه از اختیارات كلی و مختصه دادرسانست قائل نشدهاند.

شاهدی كه مبانی شهادت او اقوال دیگرانست نیمتواند ادای شهادت كند مگر اینكه دست دوم باشد.

هو و جنجال نباید در امر شهادت دخالت یابد و اینگونه اطلاعات تاثیر قضائی نخواهد داشت.

دادرس باید تمام اظهارات گواهانرا باهم مقایسه و تطبیق نماید كه آیا این اظهارات باهم سازگار هستند یانه ودر صورت تباین و اختلاف آنرا فوراً رد نماید.

شاهد باید گواهی خود را بصورت قطع گفته بدون اینكه تردید و یا ابهامی در بیانات او باشد ولی مجاز نیست كه شهادتین متكی برعقاید شخصی او بوده باشد شاهد آنچه را كه حواس او درك كرده باید بطور ساده بیان نموده واز گرفتن نتیجه احتراز جوید زیرا ممكنست قضا یا حقیقت داشته باشد ولی نتایج حاصله از آن صحیح نباشد در انیصورت نباید مستنباطات خود را گفته و اطلاعات و مشهودات خود را تفسیر و تعبیر نماید.

شاهد نباید نسبت به آنچه گواهی میدهد بحث و مشاجره كرده زیرا در صورت خروج شاهد از وظیفه شهادت شاهد بصورت كمك بیكی از اصحاب دعوا درخواهد آمد.

شهادت ملازمه باتماس و روابطه با اشخاص دارد وهر عمل و بیان حقیقت كه مغز و دماغ انسانرا متوجه باعتقاد كامل بوجود حقایق دیگر اعم از مثبت یا منفی نماید شهادت گویند.

شهادت اهمیت بسزائی درحیات بشر داشته و در نتیجه ابن عمل محصول حواس و حافظه نسلهای گذشته ومعاصر در اختیار هر فردی گذاشته شده و در آن واحد میتواند آنرا در هر زمان ومكانی بسط و توسعه دهد.

شهات نه فقط پایه و اساس تاریخ را تشكیل میدهد بلكه اغلب از سازمانهای اجتماعی مخصوصاً قضائی روی این اصل استوار شده است.

شهادت و تجربه و استدلال یكی از منابع سه گانه معلومات بشریست.

شهود و مطلعین چشمان و گوش های عدالتند.

حقیقت امور در عداد اموال مشترك  افراد بوده و هیچكس نباید نزتفوه به آن در موقع لزوم خودداری نماید زیرا بیان هر حقیقتی كه مورد نیازمندی جامعه است در حكم انجام یكی از خدمات عمومی است.

اصولاً هر كسی از لحاظ اظهار حقیقت مدیون دستگاه اجراء عدالت بوده ودر هر موردی كه از طرف اشخاص ذیصلاحست برای ادای توضیحات و بیان حقیقت دعوت میشود ملزومست از بیان حقایقی كه بدان وقوف و اطلاع دارد شانه خالی نكرده واطلاعات خود را در دسترس آنان گذارده تادین خود را از هرجهت نسبت باجتماع ادا نماید زیرا دادرسان و دادستانها و بازپرسها موقعی میتوانند اجرای عدالت كنند كه نسبت بامور و قضایای مطروحه كه ما خود برسیدگی شدهاند روشن باشند تاحقایق را مبنای آراء و تصمیمات خود قرار دهند.

باین قاعده واصل از نظر حفظ اسرار شغل و حرفهای و كلای دادگستری-دادرسان-مامورین دفتری قضائی-اطباء-جراحان-قابلهها-دوافروشان-مامورین صحی و علماء روحانی مستثنی هستند زیرا علاوه بر اینكه بذكر حقایق واسراریكه بمناسبت شغل وحرفه بآنان سپرده شده است ملزوم نمیباشند بلكه در صورت افشاء اسرار مردم مستوجب تعقیب كیفری خواهند بود-اظهارات گواهان كه از معلومات واطلاعات آنان استفاده میشود درحقیقت عناصر و عوامل قطع و یقین دادرسان را تشكیل میدهد ولی متاسفانه در اغلب موارد سست و بیاساس بوده و دادرسانرا باشتباه میاندازد زیرا گوش و چشم مورد خطاهای زیادی هستند مثلاً اگر ده نفر كه ناظر صحت واقعه و امری هستند و هر كدام خاطرات و یادبود گوناگون خود را بخواهند اظهار نمایند طوری باهم اختلاف دارد كه مثل آنست كه ده واقعه بوقوع پیوسته وهر ده فقره شهادت بطوری غیرممكن التحویل بوده كه نمیتوان آنهاررا تحویل بواحد نمود.

علت خطاهای انسان و اشتباهات او اینست كه روح وعقل او بقول یكی از فلاسفه گرفتار تن بوده وحواس و تخیلات و تمایلات ونفسانیات یا شهوات در فهم و عقل او مداخله كرده ویك سلسله خطاها و اشتباهات برای او دست میدهد.

انسان امور واشیاء با بسه وجه ادراك میكند.

1-فهم

2-خیال

3-حواس

فهم

قوه درك امور وافكار را فهم گویند.

فهم مافوق حواس و تخیلست فهم بما افكار كلی داده كه منبعث ار افكار جزئی میشود.

عمل فهم عبارتست از درك واطلاع اشیاء زیاد و متنوع و آنچه را كه از حواس بیادست میدهد اعم از مادی و معنوی ومحسوس و غیر محسوس- از طریق فهم درك امور معنوی بیشتر از مادی و محسوس صورت میگیرد وحاصل شدن مفهومات نتیجه فعالیت فهم است كه در ذهن تصورات پراكنده را متحد كرده وتصویر كلی میسازد واغلب متوجه امور كلی و انزاعی و علم بمجردات است.

ومحدوده بودن فهم امور را برانسان مشتبه میسازد چون ازمحدود بودن فهم غافل میباشد و گمان میكند میتواند باعلم خود برامور عالم احاطه پیدا نماید و همین حس سبب اشتباه و خبط و خطا و گمراهی او میشود.

ایجاد مفهومات در فهم انسان بواسطه اینست كه از چندان نیرو سرچشمه میگیرد ولی نقائصی كه در هر یك از این نیروها پیدا شود موجب اشتباه و خطا خواهدشد.

1-اردراك كه نخستین مرحله عملست.

2-نیروی حفظ كه معلومات را درذهن نگاهداشته و در موقع خود بخاطر آورده و بكار میندازد.

3-قوه تمیز كه معانی را از یكدیگر جداكرده و تشخیص تناسب آنها را با یكدیگر میدهد.

4-سنجش كه بواسطه آن ذهن دو یاچند شیلی و دو یا چند فكر را بهم نزدیك نموده تا روابط و بستگیهای آنها را با یكدیگر بدستآورد.

5-تركیب و تالیف كه معانی بسیطی را باهم تركیب كرده ومعانی مركب میسازد.

6-تجرید یا انتزاع كه یك معنای جزئیراكه از مشاهده یكفرد معلوم شده از مقارناتی كه همراه دارد جدا میكنه و مفهوم كلی میسازد.

تخیل

قدرت نیروئی كه اشیاء را در ذهن بكیفیتی ترسیم میكند كه در مقابل حواس قرارگرفته و حال آنكه در غیاب حواس بوده و یا عاری از حقیقت خارجی میباشد تحلیل گویند.

قیمت فایل فقط 6,000 تومان

خرید

برچسب ها : شهادت در امور معنوی و كیفری , شهادت , امور معنوی , كیفیری , شهادت در امور معنوی و كیفیری , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 222 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

شناخت حوق بین الملل

شناخت حوق بین الملل دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 54 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 70

كار انسان نباید تفكر درباره آن پدیده هایی باشد كه تاكنون كسی به آنها پی نبرده است؛ بلكه باید اندیشیدن به آن واقعیاتی باشد كه در برابر دیدگان همه قرار دارد، اما كسی به آنها نپرداخته است

قیمت فایل فقط 9,000 تومان

خرید

شناخت حوق بین الملل

 

كار انسان نباید تفكر درباره آن پدیده هایی باشد كه تاكنون كسی به آنها پی نبرده است؛ بلكه باید اندیشیدن به آن واقعیاتی باشد كه در برابر دیدگان همه قرار دارد، اما كسی به آنها نپرداخته است.

شوپنهاور

 

مقدمه تحلیلی

الف . كلیات

بنابر آنچه در منشور ملل متحد آمده است، سازمان ملل باید همچون هسته ای مركزی ، هماهنگ كنندة اقداماتی باشد كه برای برقراری صلح و امنیت بین المللی و توسعة روابط دوستانة میان كشورها براساس اصل تساوی حقوق و خود مختاری ملل و حصول همكاریهای بین المللی در قلمرو و امور اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و ترغیب دولتها به رعایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی به عمل می آید. از این روی، همة كشورها باید، به لحاظ عضویت در سازمان، تعهداتی را كه به موجب منشور به عهده گرفته اند و كلیه اختلافات بین المللی خویش را از راههای مسالمت آمیز، براساس اصول عدالت و حقوق بین الملل ، حل و فصل نمایند و در روابط خود را تهدید به زور یا استفاده از آن بر ضد تمامت ارضی یا استقلال یكدیگر خودداری ورزند.

زمانی كه منشور به تصویب شماری از كشورهای جهان رسید، بسیاری از متفكران و صلح دوستان گمان می كردند كه سازمان ملل و تشكیلات وابسته به آن از جمله دیوان بین المللی دادگستری خواهند توانست با نهادین كردن اصول و قواعد بین المللی ، اصل زیبای «جهان فارغ از جنگ» را بر روابط بین الملل حاكم گردانند؛ اما حوادثی كه ظرف این چهل و چند سال در گوشه و كنار عالم به وقوع پیوسته است نشان می دهد كه جنگ و ستیز بر سركسب منافع بیشتر همچنان بر دوام بوده و اختلافات میان كشورها افزایش یافته و پریشیدگیها و تنشهای زیادی دامنگیر آنان شده است ، تا حدی كه بی نظمی و آشفتگی جایگزین آن نظامی گردیده كه منشور بدان پرداخته و از آن سخن گفته است.

پیش از این، میثاق جامعة ملل نیز از كشورها خواسته بود كه ، برای پایداری صلح و استقرار امنیت بین المللی، به مقررات حقوق       بین الملل احترام گذارند و به تمام تعهدات بین المللی خویش عمل كنند. واضعان میثاق، برای هموار كردن راه صلح و ترغیب كشورها به ایجاد نظم عمومی بین المللی، از آنان دعوت كرده بودند كه اختلافات خود را از راههای مسالمت آمیز ، از جمله اقامة دعوی در مراجع دعوی داوری و قضایی، فیصله دهند تا از این رهگذار نهاد قانون و قاضی جایگزین هرج و مرج و دفاع از خود گردند. به همین سبب، اندك زمانی پس از تشكیل جامعه ملل ، دادگاهی جهانی به نام «دیوان دائمی دادگستری بین المللی» بنیاد گذاشته شد كه تا پایان جنگ دوم دوام آورد. جامعه ملل و دیوان دائمی در طول حیات موثر خود به اختلافات زیادی رسیدگی كردند، اما هیچ كدام نتوانستند در مقام شخصیتی مستقل در مقابل متجاسران به حریم حقوق بین الملل ایستادگی كنند و صلح و امنیت را بر جهان مستولی گردانند.

در بدو امر شاید این تصور پیش آید كه نویسندگان میثاق و منشور، با دور ماندن از واقعیات سیاسی جهان، به مفاهیمی از حقوق بین الملل دل بسته بودند كه هنوز از انسجام كافی برخوردار نبود، همچنانكه این فكر نیز وجود دارد كه حقوق بین الملل اصولاً واقعیت ندارد و آنچه در این قالب نمایان شده همان حربه ای است كه كشورهای قدرتمند جهان برای تجاوز به حاكمیت كشورهای ضعیف و درهم كوبیدن استقلال و تمامت ارضی آنان ساخته و پرداخته اند. این ادعا كه بیانگر درماندگی كشورهای ضعیف در قبال قدرتهای زورگو و متجاوز است این پرسش را به میان می آورند كه آیا حقوق بین الملل به راستی قالبی در هم شكسته و بی محتوا است؟ و اگر چنین نیست این نظام تا چه میزان قادر به ادارة روابط بین الملل و حفظ صلح وامنیت جهانی است؟ پاسخ به این پرسش چندان آسان نیست و مستلزم شناخت اجتماعی نظام بین المللی و معرفت منطقی به اصول و قواعد آن است كه هریك برای خود دارای روشی جداگانه است. این دو روش، با اینكه در پاره ای از موارد با هم تناقض دارند، در تحلیلی نهایی مكمل یكدیگرند.

روش شناخت اجتماعی نظام بین الملل، كنار گذاشتن بینشهای نظری حقوق بین الملل و پرداختن به واقعیات موجود و«استخراج صبورانه و دقیق داده های تاریخی و اجتماعی است كه «محتوای زنده یا ماده »قاعده  حقوقی را تشكیل می دهد»

اما، روش معرفت منطقی اصول و قواعد حقوق بین الملل ، تبیین سرشت و شیوة استدلال حقوقی است كه در استنباط صحیح احكام حقوقی  و شناخت و تحلیل مقررات حقوق بین الملل و سرانجام معرفی نظام حاكم بر روابط بین الملل تاثیری در خور دارد.

با استفاده از روش نخست، جامعة بین المللی ابتدا كالبد شكافی میشود، آنگاه حیات آن در حركت مورد مطالعه قرار می گیرد (روش استقرایی)؛ همچنانكه با بهره گرفتن از روش دوم، صحت و سقم آن قضایا و احكام ارزیابی میگردد كه مقدمه احكام دیگر است (روس استنتاجی ) این دو روش یعنی مشاهده عینی وقایع و استدلال صحیح و منطقی، اگر هماهنگ شوند راه تحلیل نظام بین الملل و تبیین خصوصیات آن همواره می گردد و حقوق بین الملل در جایگاه خود قرار می گیرد.

روش منطقی كه شیوه های استنباط قواعد را معین می كند، با ایجاد رابطه ای منظم میان اصول و قواعد، نظامی منسجم و مبتنی بر سلسله مراتب برپا می دارد كه در آن قاعده اعتبار خود را از قاعدة برتر    می گیرد. این روش اصولاً به رابطة حقوق با واقعیات حیات اجتماعی نمی پردازد، زیرا حقوق را همچون ساختاری دستوری بر قاعده بنیادین یا مفهومی مبتنی نموده كه برای ایجاد وحدت میان قواعد «فرض » شده است.

البته، اگر هدف از تحقیق فقط پرداختن به مسائل محض حقوقی یا شالودة نهادی حقوقی باشد این روش خود به تنهایی بسنده              می نماید، اما اگر غرض جستجوی مبنای قواعد و مقررات باشد، عدم كفایت آن آشكار میگردد؛ زیرا مبنای حقوق واقعیاتی است كه در بیرون ساختار آن قرار گرفته و فقط با استفاده از روش جامعه شناسی ، یعنی از طریق مشاهده عینی، می توان به آنها پی برد.

در بررسی جامعه شناختی قواعد و مقررات هر نظام، حقوق صرفاً به صورت قلمروی بسته مورد مطالعه قرار نمی گیرد بلكه همچون بخشی از واقعیت بررسی می گردد. به لحاظ چنین مطالعاتی ، تاثیر حقوق برواقعیت اجتماعی و نفوذ واقعیت اجتماعی (یعنی آنچه در بیرون از قلمرو و حقوق قرار دارد و در ایجاد و بقا وزوال قاعده حقوقی موثر است) بر حقوق آشكار میشود. بنابراین، دریافت نقاط ضعف یا قوت و میزان رشد و میزان رشد و توسعه هر نظام حقوقی زمانی میسر است كه آن را جزئی از حیات اجتماعی تلقی كنیم؛ زیرا «در واقع ، حیات اجتماعی تنها با حقوق به نظم در نمی آید بلكه عواملی دیگر مثل آداب و رسوم و اعتقادات اخلاقی، مذهبی ، مكتبی ، سیاسی ، اقتصادی و حتی موقع جغرافیایی كشورها، تراكم جمعیت، میزان قدرت نظامی ، امكانات سوق الجیشی قومی نیز در ساخت این نظم دخیل است» به دیگر سخن، هر قاعدة حقوقی به محیطی معین تعلق دارد و از نیروهایی سرچشمه می گیرد كه در فضای متعلق به آن قرار گرفته است. این نیروها كه «ماده» قاعده حقوقی را تشكیل می دهد، اگر با «صورت» قاعدة هماهنگی كند، وضعی مناسب برای جامعه پدید می آورد كه معرف رشد و توسعه و میزان اهمیت آن جامعه است به هیم جهت اثر هر قاعده در هر محیطی متفاوت است: بسا قاعده ای كه در محیطی مفید و در محیط دیگر زیانبار است.

حقوق بین الملل نیز، همانند هر نظام حقوقی دیگر، قلمروی است كه شناخت آن مستلزم استفاده از هر دو روش منطقی و جامعه شناختی است؛ زیرا در ساخت این نظام عوامل غیر حقوقی بسیاری نفوذ كرده است كه در كنار هر استدلال حقوقی باید آنها را در نظر گرفت. به اعتقاد یكی از صاحبنظران «بحث و اندیشه درباره مضمون اصلی حقوق بین الملل فقط بخشی از تحلیل است. برای اینكه كار تحقیق به سامان برسد، باورهای بین المللی ، سلوك كشورها و اخلاق بین المللی نیز باید ارزیابی گردد تا تصویری تمام عیار (از حقوق بین الملل) پدید آید» از این روی ، دل بستن به صورت حقوق و از یاد بردن «ماده » آن در روابط بین الملل، كه قواعد خاص بر قواعد عام غلبه دارد، پایه های هر استدلال حقوقی را سست می كند و جزمهای منطق انتزاعی را بر روابط میان كشورها حاكم می سازد. به همین سبب ، برای شناخت نظام بین المللی كافی نیست كه فقط منطقی قواعد و مقررات و سلسله مراتب میان آنها بررسی گردد؛ زیرا «این قواعد محتوایی دارند كه به لحاظ تفاوتهای عمیق نژادی و تاریخی ملل و عدم تساوی كشورها در بهره مند بودن از منابع ثروت و بسامان یا نابسامان بودن روابط متقابل آنان و نیازهای جدید سازمان بین المللی شكل گرفته است».

اما بررسی واقعیات بین المللی در اوضاع و احوال فعلی از آن روی لازم می نماید كه «حقوق بین الملل كنونی :

1 ـ هنوز بخش اعظمی از روابط بین الملل را به نظم نكشیده و مقرراتی برای آن تدوین نكرده است؛

2 ـ در حال حاضر از عهدة تنظیم آن وضعیت هایی كه تقسیم ناعادلانه قدرت سیاسی در جامعه بین المللی نتیجه آن است عاجز مانده است؛

3 ـ از واقعیت «پویایی اجتماعی » غافل مانده است. وانگهی، از آنجا كه هنوز قدرتی فراملی به وجود نیامده كه بتواند كشورها را ملزم به رعایت مقررات بین المللی بنماید، این واقعیت را زیر پا گذاشته است؛

4 ـ نظام دستوری ایستایی شده كه غالباً پاسخگوی نیازهای جامعة بین المللی نیست، زیرا ابزاری لازم برای تجدید نظر در مقررات و در نتیجه الغای مقررات حقوق مهجور و غیر قابل اجرا و مباین بازیست اجتماعی بین المللی در دست ندارد».

رهافت جامعه شناختی تنها روشی است كه به مدد آن می توان به كنه واقعیات بین المللی پی برد و كاستیهای حقوق بین الملل سنتی را برطرف ساخت. این روش با اینكه ظاهر با روش منطقی شناخت قواعد در تناقض است اما، در واقع ، آن را به كمال می رساند و غبار از چهره آن می زادید. عبارت دیگر ، این دو روش ، با اینكه دارای دیدگاهی متفاوت با دیگری است ، موضوعی واحد دارند كه آنها را به هم پیوند می دهد به این معنی كه « اگر حقوق جزمی ، موضوعی را از درون كاوش می كند ، جامعه شناسی آن را از بیرون نظاره می نماید». بدین ترتیب، فقط با مطالعة جامعه شناسی حقوق بین الملل می توان معلوم كرد كه چرا حقوق بین الملل فقط بخشی از روابط بین الملل را تنظیم كرده و از حل مسائلی كه بر سر آن تضادهای سیاسی بسیار وجود دارد عاجز مانده است. بنابراین، پرداختن به واقعیات بین المللی ، پیوندی میان آنچه «هست» و آنچه «باید باشد»ایجاد می كند و یا دست كم از تعارض این دو مفهوم می كاهد. در نتیجه ، می توان گفت كه هدف از مطالعه جامعه شناختی حقوق بین الملل نفی حقوق و فلسفه وجودی آن نیست بلكه گسترش دیدگاههایی است كه در رشد و تكامل این نظام تاثیری بسزا دارد.

ب . فرایند تاریخی روشهای شناخت علمی قواعد و مقررات حقوق بین الملل

روشهای شناخت اصول و مقررات حقوق بین الملل ، به موازات تحولاتی كه در روشهای شناخت علمی پدیده های طبیعت روی داده است، رشد و تكامل یافته و به مرحلة امروزین خود رسیده است. این روشها در هر عصری از مبنایی الهام گرفته كه برای حقوق در نظر گرفته شده است؛ چنانچه زمانی تحت تاثیر نظریة جامعه واحد جهانی و حقوق طبیعی، گاهی تابع پوزیتیویسم منطقی و زمانی دیگر منعكس كنندة نظریه های جامعه شناختی بوده است.

نظریه پردازان حقوق بین الملل در قرون وسطی كه از پیروان ارسطو و توماس اكویناس بودند، با اعتقاد به اینكه بشر موجودی است كه به زندگی اجتماعی تمایل دارد، حقوق را برای هر جامعه سیاسی ضرورتی حیاتی به شمار می آورند و مدعی بودند كه حقوق از دو قسمت تركیب یافته است : یكی حقوق طبیعی كه انعكاسی از نظام الهی است و انسان آن را به مدد عقل و غایت اجتماعی در می یابد، و دیگری حقوق موضوعه كه انسان به اراده خود و به لحاظ منفعتی كه در آن دارد پدید می آورد.

مكتب حقوق طبیعی كه سودای حقوق آرمانی و جهانی می داشت با القای این نظریه كه حقوق طبیعی متضمن قواعدی است كه در هر زمان و در هر مكان پاسخگوی نیازهای بشری است، بی آنكه به حد و حدود و یا نحوه اجرای این قواعد بپردازد و با اتكا به بینشهای ذهنی محض و رد هر نوع استدلال و تجربه، یقین و قطعیت در معرفت را اساس احكام خود قرار داده بود. ویتوریا و فرانچسكو از جمله پیروان سرسخت این مكتب بودند.

اما در قرن هفدهم به لحاظ تحولات شگرفی كه در اوضاع و احوال اجتماعی جهانیان پدید آمده بود، سرانجام عقل جانشین جزم گردیده و روش عقلی شناخت مقررات حاكم بر زندگی اجتماعی نخستین جلوه های خود را آشكار ساخت. دكارت (1596 ـ 1650 ) نخستین متفكری است كه پس از فروپاشی مكتب اسكولاستیك توانست علم و فلسفه را با هم آشتی دهد و خردگرایی را جانشین پندارهای یقینی كند.

«وی برای اینكه بتواند مسائل مربوط به واقعیت را استنتاج كند با استفاده از روش ریاضی، آن اصل بدیهی را مبنای كار خود قرارداد كه شك دربارة حقیقت آن متضمن باشد» برای یافتن این اصل ، دكارت به روش حذف روی آورد و كوشید تا هر چه را كه بدیهی نیست رد كند.

به عبارت دیگر، دكارت با اعتقاد به اینكه «منطق اصولاً برای تبیین آنچه شناخته شده مفید است و نه برای كشف آنچه ناشناخته مانده است»، استدلال و تعقل خود را برمبنای معلومات استوار نمود و از آن نردبانی برای رسیدن به نادانسته ها ساخت.

چندی بعد، بندیكتوس اسپینوزا (1632 ـ 1677) با استفاده از روشهای علوم محض، خاصه هندسه ، دستگاه فلسفی خود را مبتنی بر دلیل و برهان نمود. وی بر خلاف دكارت كه معتقد بود «جهان مادی ماطبق اصول علمی گسترش می یابد و نفس انسانی به اقتضای اصول اخلاق آزادانه عمل می نماید» نفس را راس هرم تصورات قرارداد و خدا را راس جهان واقعیات و به این ترتیب، كوشید تا با استنتاج هندسی، همه تصورات را از یك تصور جامع بیرون كشد. وی ، با استفاده از همین روش، در رساله الهیات و سیاست به تبیین علوم سیاسی كه تا آن زمان ناشناخته بود پرداخت ، اسپینوزا در این كتاب بر این نكته اصرار ورزیده است كه «غرض وی از مطالعه مسائل سیاسی این نبوده است كه نظریه ای نویا آرمانی بسازد و بپردازد بلكه خواسته است با توضیح و تبیین دقیق وضع و حال خاص طبیعت انسانی و اخذ نتیجه های لازم از آن ، نظریه ای ترتیب دهد كه با واقعیات هماهنگی داشته باشد. به این سبب، برای اینكه در قلمرو و علوم سیاسی آن بیطرفی را كه لازمة تحقیق در مفاهیم ریاضی است حفظ نماید، كوشیده است كه رفتار انسان را آن گونه كه هست دریابد.پس ، آن را نه به سخره گرفته و نه از آن شكوه نموده است».

گروسیوس نیز، با جدا كردن حقوق از الهیات ، فقط آن قوانینی را با طبیعت انسان سازگار دانست كه مبنایی عقلی داشته باشد و منتسكیو روح قانون را در روابطی ضروری جستجو نمود كه از طبیعت اشیاء ناشی می شود. وی، با اعتقاد به اینكه حقوق متغیری است از اوضاع و احوال تاریخی و اقلیتی و مذهبی، هرگونه نظم یقینی را نفی كرد و به تفكری علمی روی آورد.

چندی بعد، با ظهور پوزیتیویسم ، حقوق طبیعی و روشهای فلسفی شناخت مبنای آن به كنار گذاشته شد و در نتیجه مفاهیم صوری اعتبار یافت. پوزیتیویسم (اثبات گرایی ) دكتر ینی بود كه فقط به حقوق موضوعه می پرداخت و آن را همچون پدیده ای غیر ذهنی مورد مطالعه قرار می داد. این مكتب، كه خود را انقیاد اصول پیش ساخته ذهنی رها ساخته بود، اساساً به حقوق طبیعی و ذاتی و مفاهیم متافیزیكی و اشرافی وقعی نمی نهاد .

حقوق دانان اثبات گرا، با كنار گذاشتن بینشهای انتزاعی فلسفی ، هم خود را بیشتر مصروف توضیح متون قانونی می كردند و از انتقاد آن دوری می جستند . اینان به جای جستجوی مبنای حقوق به نهادهایی پرداخته بودند كه عینیت داشت. موزر نخستین صاحب فكری است كه در قرن هیجدهم برای نخستین بار مفهوم پوزیتیویسم را در قلمرو و حقوق بین الملل داخل نمود. به نظر وی هدف حقوق بین الملل تبین و توضیح آن قواعدی است كه كشورها از آن پیروی می كنند و به آن اعتبار می دهند ؛ از این روی ، معتقد بود كه كار حقوق بین الملل باید تحقیق در ریشه قواعد و بررسی رویه بین الملل باشد و نه تنفیذ مفاهیم حقوق بین الملل. این مكتب كه حقوق را تا حد یك «فن» ساده تنزل می داد و غایت آن را نادیده می گرفت و حقوق دان را در بند الفاظ خشك و تفسیرهای قانونی می انداخت مورد انتقاد كسانی قرار گرفت كه مبنای حقوق را در آداب و رسوم و عرف ملی هر كشور جستجو می كردند؛ چنانكه ساوینی در قرن نوزدهم در پاسخ به پروفسور تیبو استاد دانشگاه «ینا»، كه به تقلید از فرانسویان خواستار تدوین مقرراتی برای آلمان شده بود، جزوه ای تهیه كرده و ضمن آن نوشت كه آلمان هنوز به آن درجه از رشد و تعالی اجتماعی نرسیده است كه بتواند مجموعة مقرراتی موافق با خواستهای ملی داشته باشد. ساوینی برای توجیه این نظریه، مدعی بود كه «احساسات ملی هر قومی از ابتدا در ایجاد قواعد و مقررات حاكم بر روابط اجتماعی تاثیر داشته است. این احساسات خود مبنای آداب و رسومی شده است كه ، سرانجام ، به صورت عرف در آمده و حقوق یك ملت را به وجود آورده است. كار حقوقدان در این میان فقط غور و تفحض در این عرف و تنظیم علمی آن است. بنابراین آنچه مولد و خالق حقوق است وجدان یا روح ملی است نه اراده قانونگذار» ساوینی، با نظریه ای كه ترتیب داده بود. وجدان و باورهای عمومی را جایگزین عقل محض كرد و حقوق را تحت الشعاع تاریخ و روشهای شناخت آن قرارداد.

پس از چندی، دوركیم (1888 – 1917) با پیروی از این طرز تفكر، بررسی عینی وقایع اجتماعی را مبنای كار علوم اجتماعی قرارداد و ادعا كرد كه « نخستین و اساسی ترین قاعده این است كه وقایع اجتماعی را شیی (یعنی  آنچه داده شده و یا بهتر بگوییم با مشاهده به ما تحمیل شده است) یا امری جدا از تفكر به شمار آوریم» یعنی پدیده های اجتماعی را «آنچنانكه هستند و جدای از موجودات خود آگاهی كه آنها به تصور خود در می آورند» مورد تامل قرار دهیم.

نظریه های دوركیم كه در زمان خود مورد استقبال بسیاری از حقوق دانان از جمله موریس هوریو و لئون دوگی قرار گرفته بود، پس از چندی، اثبات گرایان حقوقی را به خشم آورد تا آنجا كه جامعه شناسان اثبات گرا را در نظریه پردازانی خواندند كه «در قلمرو و علم نغمه سرایی می كنند» و این بدان سبب بود كه نظریه پردازان بعد از دوركیم ، با اندیشه های متفاوتی كه ابراز نموده بودند و این اندیشه ها با روشهای عینی پوزیتیویستهای جامعه شناس فاصله بسیار داشت، جامعه شناسی عینی رابه صورت جامعه شناسی ذهنی درآورده بودند.

هانس كلسن از جمله این اثبات گرایان حقوق است كه با پرداختن نظریه ای جدید (نظریه محض حقوقی) برای نخستین بار در مخالفت با جامعه شناسان ، تحقیق درباره مبنای جامعه شناسی حقوق را به كنار گذاشت و حقوق را به صورت محض مورد مطالعه قرارداد. وی با اعتقاد به اینكه هرنظام دستوری ناشی از «اراده» است، مدعی بود كه با مشاهده عینی وقایع اجتماعی و تبیین علی آن نمی توان به توصیف قواعدی پرداخت كه مبنایی ارادی و دستوری دارند. از این روی ، به نظر وی، حقوق بین الملل كه نظامی ارزشی است و در عمل و در نظر مبتنی بر معیارهای دستور است نمی تواند موضوع علمی قرار گیرد كه به تبیین واقعیات

می پردازد.

كلسن، همانطور كه فرانسواژنی گفته است، در نظریة خود «از استدلال منطقی ابزاری برای تبدیل بینشهای انتزاعی به نظریه ای علمی ساخته، و با پنهان كردن واقعیات در حجاب نظریه های ذهنی، قالبهایی از كلمات جامد و احكامی به صورت فرمولهای خشك ارائه داده است، ودر نتیجه، از نظام حقوقی نمودار وسیعی از مقوله های متعدد و سخت پدید آورده كه هر یك با دیواره ای نازك از دیگری تفكیك شده است» به همین جهت، این نظریه، با اینكه در فاصلة زمانی میان دو جنگ بزرگ پیروان زیادی داشت، با شكست مواجه شد. نظریه كلسن بیشتر از آن جهت سست می نمود كه وی اصولاً منكر بررسی مبانی جامعه شناختی حقوق بود و گمان می كرد كه بررسی علی نظامهای دستوری، از جمله حقوق بین الملل ، نفی علت وجودی آنها است. اما كلسن از این واقعیت غافل مانده بود كه حقوق بین الملل را ، كه خود حاصل برخورد نظامهای ارزشی است، نمی توان تنها با اتكا به منطق جزمی مورد مطالعه قرارداد؛ زیرا این ارزشها وقایعی اجتماعی هستند كه فقط از رهگذر مطالعات جامعه شناختی می توان به حقیقت آنها پی برد. وانگهی «اگر حقوق بین الملل را فقط مجموعه قواعد و مقرراتی به شمار آوریم كه نتیجه اراده صریح یا ضمنی كشورها است، چگونه

می توانیم الزام آور آن را توجیه كنیم؟…» حقوق بین الملل از همبستگی یا پیوستگی كشورها پدید آمده « و ترجمان حقوقی عینی است كه پیش از قواعد موضوعه وجود داشته و به این لحاظ از آن برتر است. بنابراین ،مبنای حقوق بین الملل آن همبستگی عملی است كه اعضای جامعه ملی و بین المللی را وحدت می دهد».

در این چند دهه اخیر، با اینكه معدودی از حقوق دانان بین المللی همچنان در بند پندارهای ذهنی خود باقی مانده اند بسیاری از حقوقدانان بلند آوازه بین المللی مثل «ماكسی هوبر ، شیندلر، بوركن ، آلوارز، ژرژسل، رویسن ، شوارزنبرگر، لاندهر، فریدمن، استون ، روتر ، میشل ویرالی و مهمتر از همه شارل دوویشر » برای شناخت حقوق بین الملل و تبیین قواعد آن به تحلیلهای جامعه شناختی روی آورده و بسیار كوشیده اند تا در كنار این تحلیلها از مقررات موضوعه و رابطة منطقی میان قواعد بین المللی غافل نمانند. در میان این بزرگان ، ماكس هوبر مقامی بس ارجمند دارد؛ زیرا وی در سال 1928 برای نخستین بار مبانی جامعه شناختی حقوق بین الملل را تحلیل نموده و راه را برای صاحب نظران دیگر از جمله دوویشر و دیتریش شیندلر و ویرالی هموار ساخت.

اما دسته ای دیگر نیز بوده اند كه از حقوق بین الملل فاصله گرفته و رشته جدیدی به نام « روابط بین الملل» به وجود آورده اند. این دسته كوشیده اند تا با التقاط بینشهای متفكران دوران گذشته با سیاست شناسان و مورخان معاصر، و استناد به آراء وئ عقایدی كه به نظر ایشان برای درك واقعیات بین المللی به حقیقت نزدیك تر است ، خود پایه گذار نظریه های جدیدی در قلمرو و مسائل مربوط به صلح، جنگ ،گروههای فشار ، تعادل قدرتها، بازی قدرتها و… شوند و از این طریق اوضاع و احوال سیاسی آینده جهان را تبیین نمایند. اینان ، بی آنكه توانسته باشند به درستی موضوع دقیق «روابط بین الملل» را معین بدارند ، قضایای خود را فقط بر مواضع سیاسی چند كشور مبتنی ساخته و پس از آن حكمی به اصطلاح علمی استنباط كرده اند كه از هر جهت سست می نماید با این حال، «روابط بین الملل»كه هنوز در مراحل اولیه رشد خود قرار دارد به شرطی می تواند از حالت فرض و تخیل به درآید و چارچوبی علمی پیدا كند كه پندارهای ذهنی را رها سازد و در تحلیلهای خود به قواعد موضوعة بین المللی و واقعیات مسلم اجتماعی توجه نماید ، رنه ژان دوپویی، چندی پیش با تحلیلی عمیق از مفهوم «جامعه بین المللی » نشان داد كه به راستی می توان «روابط بین الملل »را از محتوایی علمی برخوردار ساخت و بدان اعتباری درخور داد.

ج . طرح تحقیق

این واقعیت، كه حقوق بین الملل مجموعه قواعدی است كه برای اداره جامعه بین الملل ضرورت دارد، از اعتقاد جمعی سرچشمه

می گیرد كه صدق آن را روشهای جامعه شناختی به اثبات رسانده است . از این روی، می توان گفت كه حقیقت نظام بین الملل ، یا به عبارت دقیق تر ماهیت مفاهیم حقوق بین الملل ، فقط با خرد انسانی یعنی ادارك دقیق نیازهای جامعه بین المللی روشن می گردد.

اما، از طرف دیگر، مفاهیم حقوق بین الملل باید پاسخگوی نیاز روزافزون جامعه بین المللی به نظم و امنیت باشد و این در صورتی میسر می گردد كه با استدلالی منطقی ـ كه حدی فراتر از فنون حقوق دارد ـ یعنی روش تحلیلی آن مفاهیم را پیدا كرد و سپس مورد منطبق گرداند. استدلال منطقی كه ابزار مفاهیم و عامل امتزاج آنها با هم است منظری كلی از نظام حقوق ترسیم می كند و نشان می دهد كه چگونه قواعد حقوقی در قالبهای شكلی جای           می گیرند و به نظم در می آیند.

قیمت فایل فقط 9,000 تومان

خرید

برچسب ها : شناخت حوق بین الملل , شناخت حقوق بین الملل , حقوق بین الملل , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 158 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

شكاف طبقاتی وبی توجهی به مقوله عدالت

شكاف طبقاتی وبی توجهی به مقوله عدالت دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 2 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 21 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 34

انقلاب وتحولات اجتماعی همواره در جوامع مختلف بشری و در طول تاریخ زندگی او، حادث شده است وآدمی برای تغییر وضع موجود تا رسیدن به وضع مطلوب همواره در تلاش وكوشش بوده است

قیمت فایل فقط 7,000 تومان

خرید

شكاف طبقاتی وبی توجهی به مقوله عدالت

 

انقلاب وتحولات اجتماعی همواره در جوامع مختلف بشری و در طول تاریخ زندگی او، حادث شده است وآدمی برای تغییر وضع موجود تا رسیدن به وضع مطلوب همواره در تلاش وكوشش بوده است. تكاپوی انسان در رسیدن به كمال مطلوب، اندیشه  ظرف مناسب این پویش را در ذهن او متبادر ساخته وآدمی برای رسیدن به آن كمال نیازمند به محیط اجتماعی مطلوب، انسانی ومتكی بر قوانین لایتغیر الهی بوده این كمال جویی وخداخواهی فطری او پایه واساس همه حركات ،جنبشها وانقلابات است.خواه این انقلابات به نام طبقه كارگر به نام آزادی، به نام بورژوازی و یا مستقیما به نام پروردگار باشد،نهایتا خواست فطری انسان برآزادی خواهی، عدالت جویی و برابری طلبی است و تقریبا همه انقلابات و در راس خواسته های خود آزادی .عدالت و برابری را قرار داده اند. انقلاب اسلامی ایران ، به عنوان یكی از شكوهمندترین انقلابات دنیا و به عنوان یكی از بزرگترین وفراگیرترین آنها در دنیا همواره مورد توجه صاحب نظران بوده است. امامامت (س) در بعد فقهی،سالها قبل در نجف اشرف، آنجا كه بحث حكومت اسلامی را در كتاب «البیع»مطرح می نماید به ضرورت وجود عدالت اجتماعی اشاره می نماید وهدف والای حكومت اسلامی را برقرار عدالت وقوانین عادلانه می داند واسلام جز این چیزی نمی خواهد. «اسلام برای برپایی حكومت عادلانه بپاخواست كه در آن قوانین مالیاتی وبیت المال و گرفتن آن (مالیات) از جمیع طبقات بر مبنای عدل است.و نیز قوانین مربوط به قضاوت وحقوق نیز به روشی مبتنی بر عدل وسهولت تشریع گشته است.

از سوی دیگر باید دانست كه امام خمینی(س) برای احیا مفهوم عدالت اجتماعی در اندیشه دینی به برخی از موضوعات وفروعات عدالت اجتماعی به ویژه اقتصادی آن اشاره نموده اند كه آنها مهم بیانگر اهمیتی است كه حضرت امام (س) برای مسئله عدالت اجتماعی و مقابله با فقر و تبعیض وظلم و ستم قائل بودند و مهم بیانگر این استكه احیاء اندیشه عدالت اجتماعی از دیدگاه حضرت امام (س) باید در تمام ابعاداجتماعی وا قتصادی وسیاسی جامعه صورت گیرد. در غیر اینصورت عدالت اجتماعی در جامعه تحقق نخواهد یافت. برخی از مهمترین فروعات عدالت اجتماعی مطرح شده در بیانات حضرت امام (س) عبارتند از:

1-اصل حمایت از مستضعفان و محرومان و فقرا ومردم تحت ستم

2-اصل مقابله با مرفهان و زراندوزان

3-اصلی نفی شكاف طبقاتی (اقتصادی)

4-اصل دخالت دولت واقتصاد آزاد

5-احیا اندیشه انتظار فرج

6-احیا قام، مبارزه و جهاد در راه حق

7-احیا روحیه ایثارگری وشهادت طلبی در راه حق

انقلاب اسلامی ایران، با تلاشی تساوی طلبانه، یا دست كم، با تعهدی قدرتمند نسبت به عدالت اجتماعی واقتصادی به پیش رانده شد. برای مدت كوتاهی به نظر می رسید كه پیروزی انقلاب، بازسازی تمامی جامعه را ممكن میسازد و این برداشت به طور محسوس تقاضا برای مشاركت گسترده تر در غنیمت اقتصادی را افزایش داد: خانه برای بی خانه ها، شغل برای بیكارها،حقوق های بالاتر برای كم درآمدها،ارتقا مقام برای كارمندان، ودانشگاه برای كسانی كه قبلا نمی توانستند به آن راه یابند.این ایده ها در قانون اساسی جمهوری اسلامی گنجانیده شد.مواردی از این قانون، از دولت میخواست كه از استثمار فرد از فرد، جلوگیری كند ، اختلاف در ثروت را كاهش دهد، برای هر شهروند یك سطح شایسته از زندگی را تضمین كند وثروتهای نامشروع را مصادره كند. در سال اول انقلاب ،شواری انقلاب، انبوهی از قوانین را كه هدفشان نیل به عدالت توزیعی ومبارزه با منافع طبقات ثروتمند وغنی بود، تصویب كرد. ولی به مرور ثابت شد كه كوشش در راه ایجاد یك نظم اجتماعی و اقتصادی عادلانه تر امری اختلاف برانگیز و تفرقه آمیز است. امروزه، مسئله عدالت اجتماعی همچنان منشا تضادهای بسیاری است و یكی از دو یا سه معضلی است كه رویاروی جمهوری اسلامی قرار دارد.جستجوی دلایل و علل این مشكلات چندان دشوار نیست.

نخست آن كه به نظر می رسد نیل به عدالت اجتماعی، نیازمند توزیع مجدد ثروت است. این امر ،ناگزیر با مسائلی از قبیل مالكیت خصوصی، دسترسی به منابع، و سیاست اقتصادی دولت، سروكار پیدا می كرد و گروههای اجتماعی وطبقات را علیه یكدیگر بر می انگیخت .دوم آن كه، مشخص شد كه هدف ایجاد یك جامعه مبتنی بر اصول برابری، هدفی خیالی است كه و این امر مسئله را در سرلوحه مباحث عمومی قرار داد.

سوم، (و این مسئله سوم است كه به مبارزه بر سر مالكیت در ایران انقلابی، ویژگی خص خود را می بخشد) تقاضا برای عدالت اجتماعی، در فرهنگ لغت اسلام مندرج بود.

هدف حكومت انقلابی ،تاسیس یك دولت اسلامی مبتنی بر قوانین اسلامی بود. تصور میرفت كه توزیع ثروت وقوانین اقتصادی نظم جدید، یك كمال مطلوب اسلامی را منعكس می كند. با گسترش بحث پیرامون سیاست اقتصادی، هم طرفداران و هم مخالفان تدابیر گوناگون اقتصادی، از موضع قوانین واصول اسلامی، استدلال می كردند. بدین علت، بحث پیرامون ثروت در ایران( از زمان انقلاب به بعد) نه تنها بحثی پیرامون سیاست اقتصادی بلكه همچنین بحثی پیرامون قوانین اسلامی بوده است. این بحث، نه تنها سیاستمداران، احزاب سیاسی وگروههای ذی نفوذ، بلكه فقهای اسلامی را نیز درگیر ساخته است.c3 وبه نظر دكتر بهشتی، عدل اجتماعی، در همه ابعادش ،عدل سیاسی و عدل اقتصادی است. در جامعه ای كه انبیا می سازند، عدل اخلاقی و معنوی از عدل اقتصادی و عدل اجتماعی و سیاسی نمی تواند جدا باشد و بالعكس. جمهوری اسلامی ما ، مادام كه موفق به ایجاد عدل اقتصادی وعدل سیاسی و اجتماعی نشود این بعد از رسالت انبیا را تحقق نداده است ما باید به سوی عدل اقتصادی و عدل اجتماعی وعدل سیاسی جلو برویم باید به جایی برسیم كه در جامعه، ضعیفی در زیر فشار قویی قرار نگیرد واگر خدایی نكرده قرار گرفت به سرعت از زیر فشار رهانیده شود.c4 با اشاره و آشنایی با اهداف وآرمانهای اولیه انقلاب اسلامی و با توجه به گذشت بیش از 27 سال از پیروزی انقلاب و در آستانه ورود به دهه سوم انقلاب، بررسی میزان موفقیت و نیل به این اهداف ضروری به نظر می رسد.

اگر به بخشهای شمالی شهر تهران سری بزنید، مشاهده خواهید كرد كه هیچ شباهتی به بخشهای میانی وجنوبی شهر ندارد. در این قسمت از شهر تهران، خانه ها و مغازه ها، خیابانها و خلاصه زیر ساختها ورو ساختها شهری به سبك هالیوود ساخته شده است. حتی ساكنان این بخش از تهران نیز با بقیه مردم این شهر فرق دارند. در واقع آنها اغلب كسانی هستند كه خوب توانسته اند از انقلاب اسلامی ایران به نفع خود بهره برداری كنند.جالب آنكه بیشتر آنها با نظام سیاسی كشور ارتباط مستقیم برقرار كرده اند.تشخیص نو كیسه ها كار چندان سختی نیست، زیرا سبك راه رفتن،پوشیدن، خوردن وخوابیدن آنها با بقیه مردم كاملا متفاوت است. آنها همیشه لباسهای مد روز به تن داشته و بر اتومبیلهای گرانقیمت سوار می شوند.

عضویت در كلوپها وسفر به كشورهای خارجی –از دبی گرفته تا لندن- نیز جزوعدالت همیشگی آنهاست. دیدن این قبیل صحنه ها كاملا با جامعه بی طبقه كه از اهداف نظام است. در تضاد می باشد، چرا كه عالیترین مقام ایران یعنی رهبرمعظم انقلاب ،یك زنگی كاملا ساده و بی پیرایه دارند. بر عكس اطرافیان و آنهایی كه به نوعی در بدنه نظام سیاسی كشور قرار دارند از چنین منشی و روشی در زندگی شخصی خود استفاده نمی كنند. بدتر آنكه، همه در این نكته اتفاق نظر دارند كه نوكیسه های جدید،ثروتهای بادآورده خود را بدون زحمت و به خاطر نوع نظام اقتصادی كاملا دولتی كشور به دست آورده اند.در حقیقت، چون بیشتر بخشهای صنعتی كشور در اختیار دولت قرار دارد، آنهایی كه صاحب نفوذ بوده و بابدنه نظام در ارتباط مستقیم هستند، به راحتی ازمجوزهای خاص تولید و تجارت در زمینه هایی چون نفت،گاز ،خودروسازی و تولید موادغذایی برخوردار می شوند.

جالب است بدانید كه از سال 1990 كه دولت برنامه خصوصی سازی را در سرلوحه فعالیتهای خودقرار داده و در خلال آن صدها شركت دولتی فروخته شده اند، اكثرا افرادی موفق به خرید این قبیل شركتها شده اند كه با سیاستمداران ومتنفرین در ارتباط مستقیم بوده اند.c5 رانت وآماده خوری در حوزه آموزش عالی ونهاد علم و دانش بیش از هر نهاد دیگری تاثیرات نامطلوب تری بر پیكره نحیف وامكانات محدود كشوردر از طریق ایدئولوژیك وسیاسی بطور غیرمستقیم آغازگر رشد پدیده نخبگان و قشر نوینی از اقشار تحصیل كرده گردید كه میتوانند توجیه گر وضع موجود و نظریه پرداز آن باشند. به بیان دیگر پدیده آقازاده ها و خاص گرایی در نظام سیاسی واقتصادی ایران چنان دیرینه و دیرپا است كه در هر برهه بر حسب ساختار قدرت و تركیب طبقاتی آن نمودهای مشتركی را از خود بروز می دهد. و شاید به همین علت باشد كه امروز با مهاجرت خیلی وسیعی از متخصصان از كشور هیچ نگرانی در مدیریت كلان نظام نبست به این مهم دیده نمی شود.c6

مردم معتقدند مسئولان و مدیران كلان جامعه ، باید نسبت به وضعیت بداقتصادی آنها پاسخگو باشند. كارشناسان دلیل مشكلات اقتصادی مردم را در وهله اول ، سوء مدیریت درا ستفاده بهینه از امكانات و شرایط بالقوه كشوروناتوانی در برنامه ریزی دقیق واجرای درست سیاست های موثر و كارایی اقتصادی در جهت بهبود وضع رفاهی مردم می دانند و سپس به موضوع نابرابری وبی عدالتی در توزیع درآمد و ثروت در جامعه اشاره می كنند.

یكی از مهمترین دلایل ایجاد این نابرابری وبی عدالتی. ایجاد شرایط رانتی است. واقعیت این است كه برخی از مسئولان از گذشته تاكنون با سوء استفاده از مدیریت خود، شرایطی را فراهم آورنده اند كه عده ای از اطرافیان خود آنها به ثروت های بی حساب وكلان رسیده اند. این روند آنچنان بوده كه باعث شكل گیری ثروت های بزرگ و بادآورده شده ودر نتیجه افزون شدن شكاف اقتصادی بین اقشار محروم و افراد ممتاز شده است. انتظار مردم پاسخگویی مسئولان و مدیران در این مورد است.

متاسفانه دستگاه هایی كه مسئولیت مستقیم این امر را بعهده دارند،طی این سالها، حرفی برای گفتن نداشته اند و مسئولان و  مدیران این دستگاه ها ترجیح داده اند برای آنكه موقعیت شان به خطر نیفتد یا سكوت كنند ویا به كلی گویی مشغول شوند.

تحقق عدالت اقتصادی واجتماعی در كشور نیازمند كنار گذاشتن تعارضات سیاسی، مشاركت بخش خصوصی متكی برآحاد مردم،تحمل ومتاهل است. آزادی های اجتماعی رابطه مستقیمی با رشد اقتصادی دارد، به عبارت دیگر هر قدر آزادی های اجتماعی افزایش یابد رشداقتصادی بیشتر خواهد شد ولی هر رشد اقتصادی در كشور الزاما به معنای تداوم آزادی اجتماعی نیست اما آزادی های سیاسی و مدنی در میان مدت بلند مدت برابری اجتماعی به دنبال دارند ، بنابراین آزادی های سیاسی و اقتصادی بصورت توامان عدالت اقتصادی واجتماعی را درون جامعه گسترش خواهند  داد.c8

در شرایط امروز جهان ، مالیات ،بزرگترین نقش را در ایجاد عدالت اقتصادی وحمایت از حقوق اقشار محروم و آسیب پذیر ایفا می كند، اما متاسفانه این نقش در اقتصاد ایران به هیچ وجه مناسب با جایگاه واقعی آن نیست و متاسفانه به دلیل شرایط خاص اقتصادی ایران، تاكنون شبكه منظمی برای جمع آوری مالیات ها در كشور ایجاد نشدها ست.c9 وتصویب قانون مالیات بر ارزش افزوده ، میتواند حلقه مفقودشده شفاف سازی در اقتصاد ایران ونیز تضمین كننده حركت صنایع كشور به سمت توسعه صادرات باشد.c10

 

جنبش نرم افزاری وتولید علم:

با تحقق انقلاب اسلامی ایران،اسلام به یكی از دو قطب اصلی قدرت در جهان تبدیل شده است. انقلاب اسلامی ایران مدعی ایجاد عدالت در ساخت های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و … آن هم در مقیاس بین المللی است.لازمه این ادعا ارائه طرح وبرنامه ساز وكار علمی وعملی كارآمد و ضرورت جنبش نرم افزاری جهت غلبه در درگیری اسلام وتمدن غرب است. اگر انقلاب اسلامی ایران نتواند رابطه بین مفاهیم كاربردی و دین را برقرار نماید دین ر عینیت به ناكارآمدی متهم می گردد. امروزه دشمن بخوبی درك كرده است كه پس از انقلاب اسلامی موازنه قدرت درجهان تغییر یافته است.d1

انقلاب اسلامی ایران دو ویژگی «آگاهی » و «دین باوری» را به عنوان نقطه عطفی در تحولات فكری واندیشه ای مردم به ارمغان آورد و براساس این دو،پس از پیروزی انقلاب به لحاظ كمی وكیفی ،تغییرات اساسی را در عرصه های حوزوی و دانشگاهی تجربه كرد.روند تحولات فكری در پی تلاش نیروهای دین باور واسلامگرا كه از پشتوانه تاریخی وهویتی در این سرزمین برخوردار بوده اند، هر چند با تاخیر اما توانست به نفع آن ها پیش رود و با پیروزی انقلاب اسلامی، میدان عمل و آزمودنی فراخ پیش روی آنان قرارگیرد. سرعت پیروزی انقلاب سبب گردید ك موضوعات مختلفی به صورت مستقیم و فوری مطرح شود كه توانایی چالشگری كافی در برابر آنان وجود نداشت ،از همان رو موضوع كفایت و كیفیت پشتوانه نظری انقلاب اسلامی ونظام جمهوری اسلامی نه فقط در عرصه علوم انسانی، بلكه علوم دیگر نیز به عنوان یكی از اساسی ترین چالش های پیش روی بقای  آرمانهای انقلاب و استحكام نظام قرار دارد.

درچنین شرایطی كه بیش از 25 سال از عمر انقلاب اسلامی می گذرد ضرورت طرح جنبشیی تولید علم، به عنوان یك واقعیت حیاتی و اساسی در برابر انقلاب اسلامی قرار دارد. این مقاله بر آن است تا ضمن تحلیل ایده واندیشه تولید علم در ایران وبیان ضرورت های پیش روی انقلاب اسلامی در جهت ورود به حوزه تولید علم، ملزومات ولوازم این نهضت نیز معرفی شود. ملزوماتی كه بدون دستیابی به هریك تحقیق جنبش نرم افزاری وتولید علم در ایران مسیر نخواهد بود.

قیمت فایل فقط 7,000 تومان

خرید

برچسب ها : شكاف طبقاتی وبی توجهی به مقوله عدالت , شكاف طبقاتی , بی توجهی به مقوله عدالت , شكاف طبقاتی وبی توجهی به مقوله عدالت , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 372 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

سیاست جنایی اسلام

سیاست جنایی اسلام دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 3 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 34 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 45

(سیاست جنایی ) در مفهوم موسع و حقوقی اجتماعی خود(در مقابل مفهوم مضیق و معادل (سیاست كیفری ) )در دهه های اخیر مطرح و كم و بیش در كشورهای اروپای قاره ای به عنوان یك دیسیپلین (رشته آموزشی پژوهشی ) نوین مورد قرار گرفته است

قیمت فایل فقط 7,000 تومان

خرید

سیاست جنایی اسلام

 

چكیده :  (سیاست جنایی ) در مفهوم موسع و حقوقی - اجتماعی خود(در مقابل مفهوم مضیق و معادل  (سیاست كیفری )  )در دهه های اخیر مطرح و كم و بیش در كشورهای اروپای قاره ای به عنوان یك دیسیپلین (رشته آموزشی - پژوهشی ) نوین مورد قرار گرفته است. از جمله مطالعاتی كه در این قلمرو به عمل آمده عبارت است از این كه ،این مقوله ، با بذل توجه به  (عناصر نامتغیر)  موجود درهر سیاست جنایی (جرم -انحراف وپاسخ دولتی - پاسخ اجتماعی )و (روابط)  اساسی و فرعی موجود بین این عناصر، (تحلیل ساختاری )  و (مدل بندی )  شده است. در این روش بررسی ،  (جرم )  به عنوان نقض هنجارهای لازم الاتباع غالبا" حقوقی (نرماتیویته - باید بودن ) و  (انحراف )  بعنوان نقض هنجارهای غالب اجتماعی یا حالت عدم تطابق با میانگین رفتاری (نرمالیته - وضعیت غالب موجود رفتاری ) تعریف شده است. با توجه به فراگیر بودن هنجارهای حقوقی (احكام خمسه تكلیفیه ) در اسلام ، برای مطالعه سیاست جنایی اسلام تقسیم رفتارهای ناقض هنجار به  (جرم )  و  (انحراف ) - در مفاهیم یادشده چندان عملی نمی باشد. با این وجود، در نظام هنجاری اسلام رفتارهای كنترل شده از رفتارهای آزاد متمایز می باشند.

از اینرو، نگارند این مقاله ، در راستای بررسی  (سیاست جنایی اسلامی )  براساس روش تحلیل ساختاری ، تقسیم بندی رفتارها را بر پایه تفكیك  (منطقه كنترل شده رفتاری )  و (منطقه آزاد رفتاری )  در سیاست جنایی اسلام مناسب و عملی تشخیص داده و در صدد ارائه یك الگو و كادر مطالعاتی برای بررسی دو عنصر نخستین از عناصر سیاست جنایی اسلام برآمده است. از آنجا كه مقصود از (مقصود كنترل شده رفتاری )  منطقه ای است كه نقض هنجار در آن توسط فرد حائز شرایط مسئولیت كیفری با ضمانت اجرای - اصولا"- كیفری مواجه می شود، در این كنكاش ، منطقه كنترل شده رفتاری در اجتماع سه منطقه  (الزام ) و  (مسئولیت )  و  (كیفر)  دیده شده است. دراین راستا، در این نوشته به عناصر،اركان و نیز مسائل و موضوعات مربوط به هر یك از مناطق سه گانه تشكیل دهنده منطقه كنترل شده رفتاری در سیاست جنایی اسلام كه باید در آموزش و پژوهش این بخش از سیاست جنایی اسلام بدانها پرداخته شوداشاره شده است ، با این مقصود كه این كنكاش چهارچوب و الگویی برای آموزش و پژوهش تفصیلی موضوع و زوایای مختلف آن فراهم آورد.

 

واژگان كلیدی :

الزم ، مسئولیت ، كیفر، كیفرزدایی ، اختلاف آراء، تغییر، تنوع ، انعطاف پذیری .

 

بسترسخن

دینایی غرب در طول تاریخ ناهمگون خود دو نظام هنجاری متضاد و دو دیدگاه كاملا" متغایر به خود دیده است : توتالیتاریسم جاهلی پایی و شاهی كه تا دو قرن پیش حاكم بود و هركس (حتی صغار و مجانین واحیانا" حیوانات ) را انجام هر كاری ناخوشایند حاكمان ، بدون تعریف و تحدید قانونی ، سرمی كوفت ، و انارشیسم وبی هنجاری ، یا در شكل ظاهر فریب آن ،  (الغاگرایی )  مطلق كه در دهه های پایان قرن بیستم میلادی از جایگزینی واژه های جرم ، مجرم ومجرمیت با تعابیری چون  (عمل قابل تاسف ) ،  (رفتارهای نامطلوب ) ،  (اشخاص درگیر)و (موقعیت های مسئله دار)  و نیز از حذف جزا و حتی قضا سخن گفت .

با توجه به بیگانگی اینگونه تئوری های نافی هنجاروهنجارمندی حقوقی یا ردكننده مطلق جرم انگاری و كیفررسانی پاره ای ازهنجار شكنی ها از واقعیت های اجتماعی ، چنین نظریه هایی بیشتر به هذیان گویی های منقطع از واقعیت های عینی به نظر می رسد كه بیشتر عكس العمل تفریطی نامعقول در مقابل افراط های جاهلی قرون گذشته اروپاییان به شمار می آید. چرا كه وجود هنجارهای لازم الاتباع و وجود نقض این هنجارها توسط بخشی از افراد جامعه ، چنانكه ضرورت وجودی پاسخ كیفری جامعه به پاره ای از این هنجارشكنی ها(به عبارت دیگر، وجود جرم و مجازات ) لازمه حیات اجتماعی بشر بوده و قابل رد و تكذیب نمی باشد مگر در نظریه پردازی اوتوبیك .

آنچه كه واقعیت دارد این است كه با گام نهادن اروپا در عصر  (باززدایش )  و در قرن روشنگری (قرن هجدهم میلادی ) و به طوراخص ، پس از جنگهای هولناك اول و دوم بین الملل ،با رواج هر چه بیشتر اندیشه های حقوق بشری و اولویت یافتن  (آزادی ) ، به عنوان  (نخستین دارایی و سرمایه انسانیت ) ، دایره ممنوعات رفتاری تنگ شده و دامنه آزادی های فردی گسترش پیدا كرده ونظام هنجاری و مبانی و قلمرو آن تحول یافته است. توسع مفهومی  (سیاست جنایی )  و رواج نسبی تاكتیك هایی از قبیل  (جرم زدایی ) ،  (كیفرزدایی )  و (قضا زدایی )  محصول این تحول عمده در نظام هنجاری لابیك - لیبرال غربی بوده است .

به طوری كه در مقالی مستقل توضیح داده ایم ، استاد برجسته فرانسوی ، مادام دلماس مرتی ، براساس و در ادامه این تحول ، تحلیل ساختاری سیاست جنایی و مدل بندی آن را مطرح و در آثارخود پی گیری نموده است. در این راستا، وی با تقسیم بندی  (پدیده مجرمانه ) به  (جرم ) و (انحراف ) ، این دو عنصر را در كنار دو عنصر دیگر،  (پاسخ دولتی )  و (پاسخ اجتماعی ) ، عناصر نامتغیردر هر سیاست جنایی دانسته و بر اساس روابطی كه بین این عناصر چهارگانه وجود دارد سیاست جنایی را به پنج مدل تقسیم كرده است. این تئوریسین نامدار سیاست جنایی در رد دیدگاه جنبش الغاگرایی ، مبنی بر جایگزینی واژگان جرم و مجرمیت با تعابیری چون  (موقعیت های مسئله دار) ، اشكال آن را در ادغام و تداخل همه موقعیت های نقض هنجار در این  ( زبان جدید)  دانسته و گفته است كه ضرورت و اهمیت دارد كه ، با تفكیك دو مفهوم جرم و انحراف ، منطقه كنترل شده رفتاری از منطقه آزاد رفتاری متمایز ومنفك شود.(1)

ما در روند مطالعه  (سیاست جنایی اسالم ) ، در مفهوم موسع سیاست جنایی و بر اساس روش تحلیل ساختاری ، در بررسی  (رفتارهای ناقض هنجار)  در این سیاست جنایی ، به جای تقسیم بندی  (پدیده مجرمانه )  به  (جرم )  و (انحراف )  با انتخاب اصطلاح  (منطقه كنترل شده رفتاری ) ، در مقابل منطقه آزاد رفتاری ( كه استاد دلماس - مرتی تمایز ان دو را هدف از تفكیك دو مفهوم جرم دانسته است )، رفتارهای ناقض هنجار را تحت عنوان  (منطقه كنترل شده رفتاری )  مطالعه كرده ایم 0 چرا كه با توجه به فراگیربودن هنجار حقوقی (احكام خمسه تكلیفیه ) در نظام هنجاری اسلام ، تقسیم هنجار (نرم ) به نرماتیویته ) (باید بودن ) و نرمالیته (وضعیت غالب رفتاری فاقد الزام و ضمانت اجرای حقوقی ) و در نتیجه ، تقسیم هنجار شكنی به جرم (نقض نرماتیویته ) و انحراف (نقض نرمالیته ) در سیاست جنایی اسلامی چندان عملی نمی باشد. در عین حال ، در سایه اصل قانونی بودن جرم و مجازات ، منطقه كنترل شده ومنطقه آزاد رفتاری در این سیاست جنایی متمایز و قابل برررسی و شناسایی می باشند.

حال كه بااین بیان مقدماتی انگیزه انتخاب عنوان بحث و نیز جایگاه پژوهش درباره  (منطقه كنترل شده رفتاری )  در یك كنكاش كلی و جامع راجع به سیاست جنایی اسلام دانسته شد، به عناصر تشكیل دهنده این منطقه می پردازیم .

مقصود از  (منطقه كنترل شده رفتاری )  منطقه هنجارانگاری شده حقوقی است كه با ضمانت اجرای كیفری  (دنیوی )  حمایت شده است. افعال و تروك فعلی كه مستوجب مجازات (در معنای اعم ) می باشند در این منطقه قرار دارند. بر این اساس ، برای تحقق و تشكیل این منطقه باید سه عنصر جمع باشند: اولا"، فعل یا ترك فعل به صراحت قانونی الزامی باشد، ثانیا" فاعل یا تارك فعل از نظر كیفری مسئول شناخته شود، و ثالثا"، برای تخلف از الزام مجازات پیش بینی شده باشد. بنابراین ، منطقه كنترل شده رفتاری در سیاست جنایی اسلامی از جمع سه منطقه تشكیل می شود: منطقه الازم (الف )، منطقه مسئولیت (ب ) و منطقه مجازات (ج ).

 

الف - منطقه الزام

مسائل عمده ای كه در برررسی منطقه الزام در سیاست جنایی اسلامی قابل توجه می باشند عبارتنداز:

نخست ، تجزیه احكام فراگیر تكلیفی (هنجارهای حقوقی )به احكام الزام آور، احكام غیرملزمه و احكام اباحه 0 احكام ملزمه عبارتند از احكام خاص یا عام مفید وجوب یا حرمت انجام عملی ، با وعده ثواب بر طاعت و فرمانبری و وعید عقاب بر معصیب و نافرمانی ، احكام غیرملزمه عبارتند از احكام ندب و كراهت كه یا ترجیح فعل بر ترك یا ترجیح ترك بر فعل ، بدون افاده الزام و بدون وعید عقاب بر تخطی ، فعل یا ترك فعل ار توصیه می كنند، وبالاخره ،احكام اباحه احكام خاص یا عمومات واطلاعات و قواعدی است كه جواز و اتباحه عملی را- به حكم اولی یا ثانوی - افاده می كنند. با این تفصیل دانسته می شود كه در سیاست جنایی  (تقنینی )  اسلام دو منطقه رفتاری وجود دارد كه با حاكمیت  (اصل قانونی بودن )  در این سیاست ، از یكدیگر متمایز می باشند: منطقه كنترل شده (واجب وحرام )، مستند به قوانین الزام آورد ومنطقه آزاد(مستحب ، مكروه و مباح )، هستند به احكام مرجحه غیر ملزمه و احكام اباحه 0 در منطقه آزاد رفتاری قانون گذار اسلامی شهروندان را در انتخاب روش زندگی آزاد گذاشته و در منطقه كنترل شده فعل یا ترك پاره ای از افعال را لازم دانسته و با پیش بینی ضمانت اجرای كیفری آزادیهای فردی را در محدوده این الزامات محدود نموده است .

قیمت فایل فقط 7,000 تومان

خرید

برچسب ها : سیاست جنایی اسلام , سیاست , جنایی , اسلام , سیاست جنایی , سیاست جنایی اسلام , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 420 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

دیوان عدالت اداری

دیوان عدالت اداری دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 85 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 64

در این وجیزه سعی گردیده است مباحثی پیرامون دیوان عدالت اداری و تشكیلات آن و همچنین لایحه اخیر دیوان عدالت اداری كه با مخالفت شورای نگهبان مواجه شده است مطرح گردد

قیمت فایل فقط 9,000 تومان

خرید

دیوان عدالت اداری

 

سخنی با خواننده محترم :

در این وجیزه سعی گردیده است مباحثی پیرامون دیوان عدالت اداری و تشكیلات آن و همچنین لایحه اخیر دیوان عدالت اداری كه با مخالفت شورای نگهبان مواجه شده است مطرح گردد .  با توجه به اینكه توضیح و شرح كامل ساختار دیوان عدالت اداری امری پیچیده و تخصصی است كه نیازمند صرف وقت بسیاری نیز می باشد سعی شده مباحث اصلی ، مهم و كاربردی درباره دیوان عدالت اداری كه نیز قابل فهم برای دانشجویان رشته حقوق باشد بیان شود .

 

 

پیشگفتار :

 

فلسفه وجودی اصل نظارت و استقرار نظام عدل و تشكیل دیوان عدالت اداری :

 

پس از تحولات سیاسی قهرآمیز و یا ملایم و موزون در برخی از كشورهای جهان كه تقریبا از اواخر قرن ۱۸ میلادی اغاز شد و همچنان ادامه داشت و دارد ، قانون اساسی به تصویب رسید و اراده مردم در اداره امور كشور جایگزین فرامین خودكامان تاریخ شد .

 در قوانین اساسی كه حاوی اصول مختلف و متنوعی است ، سه اصل بنیادی مهم كه حكومت مردم سالار بر پایة آن قرار دارد كه عبارتند از : نخست اصل اختصاص حق حاكمیت مردم ، دوم اصل تفكیك و انفصال قوای حاكم از یكدیگر به منظور برخورداری از مزایای تقسیم كار از یك سو و جلوگیری از عدم تمركز غیراصولی قدرت در گروه حقوقی مشخص یا معین كه نهایتا منجر به تولد و رشد و نمو هیولای استبداد خواهد شد و سوم اصل نظارت بر اعمال قوای حاكم بر كشور . در این اصل اخیر یعنی مسالة نظارت بر اعمال قوه حاكم است كه بحث ما ادامه خواهد داشت . واقعیت قضیه این است كه قوة قضائیه از بدو تولد همواره با نظارت و كنترل بر كیفیت اجرای قوانین در محاكم حقوقی توسط دیوان عالی كشور كنترل میشد . اما موضوع نظارت بر اعمال قوه مقننه و مجریه تاریخچه دیگری دارد . در قوة مقننه كه مركب از نمایندگان مردم با استعدادها ، معلومات و تجارب مختلف و گرایشات گوناگون است امكان وضع قوانین و مقررات عادی در جهت مغایر و معارض با قوانین اساسی وجود دارد . بنابراین قوة مقننه در وضع قوانین باید به كیفیتی كنترل شود و در قوة مجریه هم كه وظایف بیشماری را عهده دارد ، این كنترل به منظور جلوگیری از انحراف از قانون و تصمیم عدالت اجتماعی می بایست وجود داشته باشد . بررسی تاریخ نشان میدهد كه نخستین مرجع نظارت بر اعمال قوه مجریه تقریبا مقارن با انقلاب كبیر فرانسه از سال ۱۸۰۰ میلادی شروع به كار كرد و اكنون قریب دویست سال است از تاریخ فعالیت این مرجع اداری وابسته به قوة مجریه میگذرد و نتایج درخشان و اثار ارزنده ان به زودی از مرزهای كشور فرانسه گذشت و كنسردتا یا شواری دولتی الگو و نمونهای شد برای سایر كشورها بویژه در اروپای غربی كه با تقلیدی از كنسردتا و مقررات مربوط به ان به تاسیس شوراهای دولتی همت گماشتند . كارنامه درخشان شورای دولتی در كشور فرانسه بسیار حائز اهمیت است ، آرای این مرجع اغلب در دانشكدهها و مجامع حقوقی مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و در مواردی منشاء وضع قانون میشود . اما وضع در كشور ما قبل از انقلاب به گونهای دیگر بود . نظام حاكم تحت تاثیر خصایص مستتر در خصلت یك حكومت دیكتاتوری به هیچ وجه علاقهای به پذیرش امر و نهی فرشته عدالت نداشت و از انجا كه نمیتوانست سیطره كنترل خود را به قوه قضائیه با توجه به پراكندگی محاكم و تعداد زیاد قضات فراهم كند ، در مقاطع مختلف از طریق قوة مقننه كه بیشتر اعضای ان منتصب حكومت بودند تا منتخب مردم به وضع قوانینی میپرداخت و از طریق این قوانین حدود صلاحیت قوة قضائیه را محدود میكرد . سرانجام در سال ۱۳۳۹ در نتیجه تلاش و كوشش و پافشاری جمعی از حقوقدانان از جمله اساتید حقوق ، قانون تاسیس شورای دولتی با اصرار فراوان از تصویب كمیسیونهای مجلسین گذشت و مقرر شد برای جلوگیری از گسترش انحراف در دستگاههای دولتی كه منجر به یاس و ناامیدی و ناخشنودی و نهایتا خشم و انزجار مردم خواهد شد و اثار ناهنجار و مصیبت بار داشت مرجعی تاسیس شود كه جلوی این قبیل انحرافات را بگیرد و حقوق تضییع شده اشخاص را احیا كند(*). اما دولتهای وقت با وجود اختیار مطلقی كه در انتخاب اعضای این شورا داشتند ، هرگز در مقام تاسیس ان برنیامدند . تا اینكه قوانین بعد از انقلاب از جمله قانون دیوان عدالت اداری به عمر كاغذی این شورا پایان داد و دیوان عدالت در پرتو انقلاب و قانون اساسی ان ، تاسیس شد . در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دو اصل مهم در مورد دیوان عدالت اداری به چشم میخورد . اصلی كه دیوان عدالت اداری مولود ان است ، اصل ۱۷۳ قانون اساسی است ، كه طبق این اصل مقرر شده است ؛ به منظور رسیدگی به شكایات و تظلمات و اعتراضات مردم از واحدهای دولتی و مسوولین انها و مصوبات دولتی ، دیوانی به نام دیوان عدالت اداری تاسیس میشود كه حدود صلاحیت و اختیارات ان را قانون تعیین میكند . در اصل ۱۷۰ قانون اساسی میخوانیم ؛ كه قضات دادگاهها مكلفند از اجرای تصویبنامه ها و ایین نامه های خلاف احكام اسلامی و مغایر با قوانین یا خارج از حدود اختیارات قوه مجریه خودداری كنند و همه كس میتواند ابطال این قبیل مصوبات را از دیوان عدالت اداری بخواهد .

 

 

فهرست مطالب

 

عـنـوان هـــا                                                                  شماره صفـحه

 

سخنی با خواننده محترم    ...............................................................................................................................      2

پیشگفتار    ......................................................................................................................................................       2

 

فصل  اول  :           

تشكیلات دیوان عدالت اداری

     بخش  اول : حدود صلاحیت شعب دیوان     ..............................................................................................      5

     بخش دوم : هیات عمومی دیوان    ...............................................................................................................     7

     بخش سوم : اركان دیوان   ..........................................................................................................................      9    

     بخش چهارم : اختیارات رییس دیوان   .......................................................................................................     10

آیین درخواست دادن یا طرح دعوی

    دادخواست   ..................................................................................................................................................     12

     وكالت  ..........................................................................................................................................................    13  

    رسیدگی به دادخواست و انشای رای  .............................................................................................................    14 

    موارد امتناع   ................................................................................................................................................      16

    اجرای حكم   ...............................................................................................................................................      16

    تجدید نظر  ...................................................................................................................................................     17

    اجرای حكم تجدید نظر   ..............................................................................................................................     18

 

فصل  دوم :

قانون دیوان عدالت اداری   .................................................................................................................................    20

آیین دادرسی دیوان عدالت اداری   .....................................................................................................................    28

مواد الحاقی به آیین دادرسی مصوب  سال84   ..................................................................................................    .38

 

فصل سوم :

لایحه جدید دیوان عدالت اداری   .....................................................................................................................      40

ایرادات شورای نگهبان به لایحه دیوان عدالت اداری    .....................................................................................      .49

برخی از تفاوت های قانون دیوان عدالت  اداری  با لایحه اخیر    .....................................................................      50

محاسن  لایحه دیوان عدالت اداری از نگاه موافقان    ........................................................................................ .    53 

معایب  لایحه  دیوان عدالت اداری  از نگاه مخالفان   .......................................................................................      55  

بر لایحه دیوان عدالت اداری چه گذشت؟ ( گزارشاتی  درباره لایحه اخیر )     ...................................................    57

شورای نگهبان چه میگوید؟ (گزارش)    .............................................................................................................     65

نظر دفتر حقوقی مركز پژوهش های مجلس درباره لایحه      ................................................................................    67

 

فصل  چهارم :

نتیجه    .................................................................................................................................................................    70

 

منابع و مآخذ   ..........................................................................................................................................    71                              

 

قیمت فایل فقط 9,000 تومان

خرید

برچسب ها : دیوان عدالت اداری , دیوان , عدالت , اداری , دیوان عدالت , دیوان عدالت اداری , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 363 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

دیوان بین‎ المللی دادگستری

دیوان بین‎ المللی دادگستری دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 2 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 30 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 37

رکن اصلی قضائی سازمان ملل متحد دیوان دادگستری بین المللی است که مقر آن در لاهه پایتخت هند است و از 15 قاضی که مستقلاً از طرف شورای امنیت و مجمع عمومی انتخاب میشوند تشکیل میگردد

قیمت فایل فقط 6,000 تومان

خرید

دیوان بین‎ المللی دادگستری

 

نام انگلیسی :(International Court of Justice (ICJ) سال تاسیس: 1946

وضعیت حقوقی: ركن قضایی اصلی سازمان ملل متحد

سازمان :

 رکن اصلی قضائی سازمان ملل متحد دیوان دادگستری بین المللی است که مقر آن در لاهه پایتخت هند است و از 15 قاضی که مستقلاً از طرف شورای امنیت و مجمع عمومی انتخاب میشوند تشکیل میگردد. قضات دیوان بدون توجه بملّیت بر اساس صلاحیت شان انتخاب میشوند، لیکن درعین حال دقت میشود که شیوه های مهم قضائی جهان در دیوان نماینده داشته باشند. صلاحیت قضاوت دیوان مشتمل برکلیه مسائلی است که دولتها بدان ارجاع میکنند، و نیز کلیه موضوعاتی که در منشور ملل متحد و در عهدنامه ها یا مقاولات جاری پیش بینی شده باشد. بعلاوه شورای امنیت ممکن است یک مشاجره حقوقی را به دیوان ارجاع نماید. مجمع عمومی و شورای امنیت میتوانند درهر مسئله قضائی از دیوان رای مشورتی بخواهند. منابع حقوقی و قانونی که هنگام اخذ تصمیم مورد استفاده دیوان واقع میشود از این قرار است :

معهودات بین المللی که بعنوان قواعد معمول به ، مورد قبول دو طرف دعوی قرارگیرد. عرف بین المللی که دلالت کند بر رسم عمومی که حکم قانون پیدا کرده باشد. اصول عمومی حقوقی که مقبول ملل متمدن واقع شده باشد. تصمیمات قضائی و تعالیم صلاحیتدارترین صاحبنظران ملل گوناگون به عنوان وسیله فرعی تعیین حکم قانون . در صورت لزوم یکی از دو طرف دعوی میتواند از شورای امنیت بخواهد که اقدامات لازم برای اجرای حکم دیوان را تعیین  نماید .

دیوان از سال 1946 بعنوان جانشین دیوان دائمی دادگستری بین‎المللی تاسیس یافته است، البته برخلاف دیوان دائمی كه خارج از نظام جامعه ملل بود،‌دیوان بین‎المللی دادگستری ركن قضایی اصلی ملل متحد می‎باشد. تاكنون دیوان مبادرت به صدور 89 رای و 25 نظریه مشورتی نموده است.

الف ـ اعضای دیوان: دیوان متشكل از 15 قاضی است كه بنا به پیشنهاد گروه‎های ملی دیوان دائمی داوری از سوی مجمع عمومی و شورای امنیت بر اساس تقسیم‎‏بندی جغرافیایی برای مدت 9 سال انتخاب می‎گردند. قضات مذكور از میان افرادی انتخاب می‎شوندكه دارای عالیترین مقام اخلاقی بوده و واجد شرایط تصدی پست‎های قضایی عالی دركشور خویش می باشند و یا اینكه شهرت بسزایی در حقوق بین الملل دارا هستند. البته در انتخاب قضات نمی‎بایست صرفا به وضعیت شخصی افراد بسنده نمود،‌ بلكه در انتخاب آنها می‎بایست در نظر داشت كه مجموعا بتوانند نماینده تمدن‎های بزرگ و نظامهای حقوقی مهم جهان نیز باشند. لازم بذكر است كه در میان قضات دیوان نمی‎بایست بیش از یك تبعه یك كشور وجود داشته باشد.

همچنین چنانچه در جریان رسیدگی به قضیه‎ای هریك از اصحاب دعوی دارای قاضی متبوع خویش نباشند، می‎توانند فردی را بعنوان قاضی اختصاصی (ad hoc) در آن قضیه معرفی نمایند.

بعلاوه یك فرد بعنوان منشی دیوان وجود دارد كه مسئول كارهای اداری دیوان می‎باشد.

ب) ‌صلاحیت دیوان:

دیوان دارای دو نوع صلاحیت ترافعی و مشورتی است. دیوان در رسیدگی‎های ترافعی به حل و فصل اختلافات میان دولتها بر اساس حقوق بین‎الملل می‎پردازد. حال اینكه در رسیدگی مشورتی بنابه درخواست مجمع عمومی و شورای امنیت یا سایر اركان ملل متحد و آژانس‎های تخصصی در ارتباط با یك سئوال حقوقی نظریه مشورتی خویش كه اساسا غیر الزام آور است، ‌مبادرت به صدور نظریه مشورتی می‎كند. رضایت دولتها مبنای اصلی صلاحیت: در حقوق بین‎الملل اصل غیر قابل انكاری وجود دارد كه به موجب آن هیچ دولتی ملزم به احاله اختلاف خویش با دولت دیگر به یك مرجع حل و فصل اختلاف (‌داوری یا قضایی)‌نمی‎باشد. بعبارت دیگر بدون توافق و رضایت یك دولت نمی‎توان اختلاف موجود بین آن دولت و دولت دیگر را به یك نهاد یا مرجع قضایی یا داوری جهت تصمیم گیری ارائه كرد و رضایت اصحاب دعوی پیش شرط اظهار نظر قضایی نسبت به ماهیت دعوی است. پیشینه این اصل به دوران اولیه تاریخ حقوق بین‎الملل باز می‎گردد و محصول مستقیم اصل حاكمیت دولتهاست. این اصل در اساسنامه دیوان نیز تصریح شده است و مكررا‎ در رویه دیوان مورد تایید قرار گرفته است.

 بطور مثال دیوان در قضیه نشست ایران و انگلیس در این خصوص بیان داشت:

« قواعد كلی مندرج د رماده 36 اساسنامه …. مبتنی بر این اصل هستند كه صلاحیت دیوان جهت رسیدگی و تصمیم گیری نسبت به یك قضیه در ماهیت دعوی منوط به اراده اصحاب دعوی است.

مادام اینكه اصحاب دعوی طبق ماده 36 به دیوان صلاحیت اعطاء نبخشیده‎اند،‌دیوان فاقد اینچنین صلاحیتی خواهد بود.»

برای صلاحیت دار شدن دیوان جهت رسیدگی به اختلافات دولتها در دو مرحله مبادرت به ابراز رضایت خویش می‎كنند. در مرحله اول با عضویت در اساسنامه و یا پذیرفتن تعهدات ناشی از اساسنامه و در مرحله دوم با پذیرش صلاحیت رسیدگی به یك موضوع از طریق صدور اعلامیه صلاحیت اجباری، پذیرش ارجاع اختلاف به دیوان در یك معاهده بین‎المللی، انعقاد موافقتنامه خاص و یا عدم ایراد صلاحیتی و اعلام مواضع ماهوی (‌صلاحیت معوق ).

صلاحیت شخصی : بموجب اساسنامه دیوان صرفا دولتها هستند كه می‎توانند بعنوان خواهان و یا خوانده در دیوان حاضر شوند. با این حال یك دولت با اعمال حمایت دیپلماتیك می‎تواند دعوای تبعه خویش را در دیوان مطرح نماید، بشرط اینكه پیش از طرح دعوی نامبرده كلیه مراحل داخلی جبران خسارت را نزد دولت خوانده دعوی طی كرده باشد. همچنین سازمانهای بین‎المللی (‌مجمع عمومی، شورای امنیت و سایر اركان ملل متحد و آژانس‎های تخصصی ) می‎توانند از دیوان تحت شرایطی درخواست صدور نظریه مشورتی نمایند. البته دیوان در صدور نظرات مشورتی از صلاحدید برخودار بوده و در صورت وجود دلایل متقاعد كننده می‎تواند از صدور نظریه ممانعت بعمل آورد.

صلاحیت موضوعی: بموجب ماده 36 اساسنامه، دیوان جهت رسیدگی به موضوعات ذیل صالح به رسیدگی می‎باشد:

1)‌تفسیر یك معاهده

2) هر مساله‎ای كه موضوع حقوق بین‎الملل باشد

3) حقیقت هر امری كه در صورت اثبات نقض یك تعهد بین‎المللی بشمار آید.

4) نوع و میزان غرامتی كه باید برای نقض یك تعهد بین‎المللی پرداخت شود.

ج )‌جایگاه دیوان در نظام حقوقی بینالمللی:

دیوان بین‎المللی دادگستری از یك طرف یك دادگاه قضایی دائمی بین‎المللی است كه از صلاحیت عام جهت حل و فصل اختلافات بین‎المللی میان دولتها در صورت ابراز رضایت برخوردار است و از طرف دیگر بموجب منشور و اساسنامه‎اش ركن قضایی اصلی ملل متحد (‌ماده 92 منشور و ماده 1 اساسنامه دیوان) ‌بشمار می‎آید. لذا ارائه هر گونه تحلیل از جایگاه دیوان و نقش‎های مربوطه مستلزم در نظر گرفتن این دو كارویژه دیوان است. ذیلا به برخی از نقش های دیوان اشاره می گردد:

1)حل و فصل اختلافات بینالمللی: ‌اولین وظیفه دیوان همانند هر مرجع قضایی دیگر حل و فصل اختلافات موجود میان تابعین اصلی نظام حقوقی بین‎المللی (‌دولتها) ‌می‎باشد. بموجب ماده 33 منشور« طرفهای یك اختلاف كه تداوم آن ممكن است صلح و امنیت بین‎المللی را بمخاطره افكند می‎بایست ابتدائا از طریق مذاكره، تحقیق، ‌میانجی‎گری، ‌سازش، ‌داوری، حل و فصل قضایی ، توسل به نهادها یا ترتیبات منطقه‎ای و یا سایر شیوه‎های مسالمت آمیز بنابه اختیار خویش به راه حلی دست یابند.» در این راستا دیوان بین‎المللی دادگستری از جایگاه والایی برخوردار است. ماده 36 (3) منشور از شورای امنیت می‎خواهد كه به هنگام توصیه در نظر داشته باشند كه اختلافات حقوقی علی الاصول می‎بایست از سوی اطراف اختلاف به دیوان بین‎المللی دادگستری ارجاع شود.»

البته دیوان بین‎المللی دادگستری در حل و فصل اختلافات دارای محدودیت‎هایی است. اولا همانگونه كه بیان گردید، دیوان صرفا به اختلافات بین دولتها می‎تواند رسیدگی كند. ثانیا اختلاف می‎بایست حقوقی بوده و سایر اختلافات به مراجع سیاسی همانند شورای امنیت و مجمع عمومی می‎بایست واگذار گردد. ثالثا دیوان صرفا زمانی می‎تواند اظهار نظر قضایی كند كه نظراتش دارای فایده عملی باشد و منتج به حل اختلاف گردد. بعبارت دیگر نمی‎بایست از ماهیت انتزاعی برخوردار باشند.

2) ركن قضایی اصلی ملل متحد: همانگونه كه بیان گردید دیوان بموجب منشور (ماده 92 منشور) و اساسنامه (ماده 1) ركن قضایی اصلی ملل متحد می‎باشد. این مساله موجب می‎شود كه دیوان متفاوت از سایر دادگاه‎های بین‎المللی باشد. این مساله آثار حقوقی زیر را بدنبال خواهد داشت:

ـ با لحاظ اصول حقوقی قابل اعمال در دادرسی های بین‎المللی بویژه اصل صحت عمل قضایی دیوان، در اعمال كارویژه قضایی خویش جهت تصمیم‎گیری نسبت به یك اختلاف (‌ماده 38 (1)اساسنامه) و یا ارائه نظریه مشورتی (‌ماده 96 منشور و ماده 65 (1) اساسنامه) دیوان می‎بایست در جهت دستیابی به اهداف سازمان همكاری نموده و تلاش دارد كه به تصمیمات سایر اركان اصلی جنبه اجرایی ببخشد و از رسیدن به نتیجه‎ای كه به عدم اجرای آنها منتج می گردد، خودداری ورزد.

ـ اعمال صلاحیت از سوی دیوان محدود به محدودیتهایی است كه توسط منشور برای سایر اركان ملل متحد تعیین شده است. بعبارت دیگر همانند سایر اركان دیوان می‎بایست اصول واهداف مذكور در مواد 1 و 2 منشور ملل متحد را رعایت نماید.

3) تفسیر منشور ملل متحـــد: منشور ملل متحد هیچ ماده‎‎ای را به تفسیر خود اختصاص نداده است. در كنفرانس سانفرانسیسكو توافق گردید كه هر ركن از سازمان ملل اختیار تفسیر بخش مرتبط با وظایف خویش در منشور را برعهده داشته باشد و دولتهای عضو نیز در تفسیر بخشهایی كه در آن ذینفع هستند آزاد باشند. بعبارت دیگر هیچ اشاره‎ای به ركن صلاحیتدار تفسیر منشور نگردید. با این حال برخی از حقوقدانان با توسل به برخی مواد منشور (‌بویژه ماده 96) معتقدند كه نقش اصلی تفسیر منشور بر عهده دیوان بین‎المللی دادگستری است. دیوان می‎تواند با ارائه نظریه مشورتی و یا در رسیدگی ترافعی مبادرت به تفسیر منشور كند. این دیدگاه بنحوی مورد تایید مجمع عمومی قرار گرفته است. مجمع طی قطعنامه 1947 خویش بیان می‎داشت:

«‌با در نظر گرفتن این واقعیت كه دیوان بین‎المللی دادگستری ركن قضایی اصلی ملل متحد می‎باشد ... توصیه می‎نماید كه اركان ملل متحد و آژانسهای تخصصی هر از چند گاهی نكات حقوقی دشوار و مبهم در حوزه صلاحیت دیوان بین‎المللی دادگستری كه در حین انجام وظایف‎شان مطرح می‎شوند و شامل موضوعات اصولی می‎باشد كه مطلوب است مشخص گردند، از جمله نكات حقوقی مربوط به تفسیر منشور یا سند تاسیس آژانس‎های تخصصی … طبق ماده 96 پاراگراف منشور به دیوان بین‎المللی دادگستری جهت صدور نظریه مشورتی ارجاع کنند.»

4)تجدید نظر نسبت به احكام سایر مراجع بینالمللی: یكی دیگر از نقش‎هایی كه برای دیوان بین‎المللی دادگستری وجود داشته است،‌استفاده از دیوان بعنوان دادگاه تجدید نظر در احكام سایر مراجع بین المللی بوده است. به هنگام تهیه منشور مورد پذیرش قرار نگرفت كه دیوان بتواند نسبت به احكام دادگاه‎های اداری ملل متحد از صلاحیت تجدید نظر برخوردار باشد. با این حال اساسنامه برخی ازدادگاه ها به دیوان این چنین اجازه‎ای را داده‎اند. در این خصوص به ماده 12 اساسنامه دادگاه اداری سازمان بین‎المللی كار و همچنین ماده 11 اساسنامه دادگاه اداری ملل متحد می توان اشاره نمود. دركنار این دو اساسنامه ،‌ماده 84 كنوانسیون 1944 شیكاگو نیز به دولتهای عضو خویش اجازه می دهد كه برای استیناف از تصمیم شورای اجرایی ایكائو از دیوان بین‎المللی دادگستری استفاده نمایند. در این خصوص بطور مثال به قضایای صلاحیت شورای ایكائو در سال 1972 و سانحه هواپیمایی ایرباس در سال 1988 می توان اشاره نمود كه دولتهای عضو با استناد به این ماده از تصمیم شورای اجرایی ایكائو نزد دیوان بین المللی دادگستری تجدید نظر نموده بودند.

قیمت فایل فقط 6,000 تومان

خرید

برچسب ها : دیوان بین‎ المللی دادگستری , دیوان , بین‎ المللی , دادگستری , دیوان بین‎ المللی , دیوان بین‎ المللی دادگستری , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 254 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

بررسی موضوع دیه ها

بررسی موضوع دیه ها دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 82 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 85

تدوین و تفسیر اصول و قوانین حاکم بر جرایم و مجازات ها در حقوق اسلام امروزه بیش از هر زمان دیگر ضروری به نظر می رسد این اصول و قواعد از آغاز پیدایش دین اسلام در منابع اصلی حقوق اسلامی یعنی کتاب و سنت وجود داشته و حاکمان باید با توجه به رعایت عدالت قضائی و بهره گیری از این کتاب و سنت و همچنین رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران با مجرمین و بزهکاران رفت

قیمت فایل فقط 12,000 تومان

خرید

[6]

قیمت فایل فقط 12,000 تومان

خرید

برچسب ها : بررسی موضوع دیه ها , بررسی موضوع دیه ها , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 381 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

داد و ستد خردسالان درنگاه محقق اردبیلى

داد و ستد خردسالان درنگاه محقق اردبیلى دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 28 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 33

از مباحث درخور توجه در فقه، دیدگاه فقها نسبت به كودكان و نوجوانان است، گرچه احكام مربوط به انسان نابالغ، از دیر هنگام در فقه مورد توجه و دقت بوده است، لكن زوایاى زیادى از احكام، بویژه مسائل عبادى، اقتصادى و كیفرى آنان، هم اكنون نیز در هاله اى از ابهام است

قیمت فایل فقط 5,000 تومان

خرید

داد و ستد خردسالان درنگاه محقق اردبیلى


از مباحث درخور توجه در فقه، دیدگاه فقها نسبت به كودكان و نوجوانان است، گرچه احكام مربوط به انسان نابالغ، از دیر هنگام در فقه مورد توجه و دقت بوده است، لكن زوایاى زیادى از احكام، بویژه مسائل: عبادى، اقتصادى و كیفرى آنان، هم اكنون نیز در هاله اى از ابهام است.

 

از مسائلى كه در این ارتباط، اهمیت زیادى دارد، دیدگاه شرع نسبت به داد و ستد خردسالان است، زیرا از یك سوى، هر روز ما با خرید و فروش و دست یازیهاى آنان در مالها رو به روییم، از این روى، جهت روشن شدن حكم فقهى آن، ضرورى است این مساله مورد بحث و تحقیق بیشترى قرار بگیرد.

 

و از سویى، این مطلب، در غرب، بویژه از سوى طرفداران حقوق كودكان، مورد توجه قرار گرفته و از دیگر سو، طرح این مساله در حقوق مدنى، به گونه اى است كه با پاره اى از دیدگاههاى فقها ناسازگار است، شاهد بر این سخن، دگرگونى است كه در قانون مدنى ایران، پیش از انقلاب و پس از انقلاب، به چشم مى خورد.

 

در ماده 1209 قانون مدنى پیش از انقلاب اسلامى آمده است: «هر كس كه داراى هجده سال تمام نباشد، در حكم غیر رشید است، مع ذلك، در صورتى كه بعد از پانزده سال تمام، رشد كسى در محكمه ثابت شود از تحت قیمومت خارج مى شود.»

 

و در ماده 1210 آمده است: «هیچ كس را نمى توان بعد از رسیدن به هجده سال تمام، به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود.» در اصلاحیه قانون مدنى در سال 1361 ماده 1209، چون افراد كم تر از هجده سال را محجور مى داند حذف مى شود و ماده 1210، كه ملاك محجور نبودن را سن هجده مى دانست، بدین صورت اصلاح كرد:

 

«هیچ كس را نمى توان بعد از رسیدن به سن بلوغ، به عنوان جنون و یا عدم رشد محجور نمود.» و دو تبصره به ماده 1210 افزوده شد كه عبارت یكى از آنها چنین است:

 

«سن بلوغ در پسر، پانزده سال تمام قمرى و در دختر، نه سال تمام قمرى است.» و عبارت دیگرى چنین است:

 

«اموال صغیرى كه بالغ شده است در صورتى مى توان به او داد كه رشد او ثابت شده باشد.»

 

مى بینید كه مساله شرط بودن بلوغ سنى در درستى ست یازیدنها و داد و ستدهاى خردسالان، چگونه سبب دگرگونى مى گردد. به دنبال این دگرگونى، این پرسش مطرح مى شود كه آیا بلوغ سنى، نشانه رشد است و كم تر از آن غیر رشید به شمار مى آید؟ این پرسش در شوراى نگهبان نیز مطرح مى شود و اختلافهایى را به دنبال مى آورد. سرانجام، یكى از فقهاى آن نهاد، خدمت حضرت امام مرقوم مى دارد:

 

«در قوانین سابق آمده است كه افرادى كه سن آنها كم تر از 18 سال باشد، در حكم غیر رشید مى باشند، مگر آن كه رشد آنها در دادگاه ثابت شود. در اصلاحیه، آمده اند، 18 سال را به 15 سال تمام ، تبدیل كرده اند. با توجه به این كه در غیر مورد یتیمان، لزوم احراز رشد در معاملات لازم نیست و بناى عقلا هم در معاملات، بر اصالت رشد است؛ یعنى اصل را بر رشد قرار مى دهند، مگر آن كه خلاف آن ثابت شود، آیا محكوم كردن افراد بالغ كم تر از 15 سال، به عدم رشد، صحیح است یا نه؟ البته خاطر شریف مستحضر است كه در انتخابات و امثال آن، بنا بر 15 سال تمام شده است. علاوه در مسائل اجتماعى و معاملات و ثبت اسناد و امثال آن، تعیین مرز، فوائدى دارد و صرف بلوغ، ممكن است تبعاتى ناگوار داشته باشد، بخصوص براى دخترها.»

 

حضرت امام خمینى، در پاسخ مى نویسد: «تا عدم رشد ثابت نباشد، صحیح نیست، مگر این كه دلیل داشته باشد كه احراز لازم است.» تاثیر این مساله در داد و ستدها و دست یازیدنهاى خردسالان و مسائل اجتماعى سیاسى، همانند: انتخابات و دیگر امور حقوقى و جزائى، فراوان است.

 

از این روى، بایسته است كه فقه، با دقت بیشترى به نقد و بررسى آن بپردازند. از جمله فقیهان واقع بینى كه این مساله را مورد نقد و بررسى قرار داده، محقق اردبیلى است كه بر خلاف دیدگاه بسیارى از فقیهان پیشین، بر این باور است كه معیار در درستى داد و ستد خردسالان و برداشتن قانون جلوگیرى از در اختیار گرفتن مالها از سوى آنان، تنها رشد آنان است، نه بلوغ سنى.

 

پیشینه بحث

 

از آن جا كه بررسى تاریخ مساله در روشن شدن حكم آن نقش بسیار دارد، پیش از ورود به اصل بحث، به خلاصه اى از دیدگاههاى فقهاى پیشین كه سخنان آنان، برگرفته از سخنان امامان(ع) بوده است، اشاره مى كنیم:

 

شیخ مفید مى نویسد:

 

«و لاتجوز وصیة الصبى و المحجور علیه فیما یخرج عن وجوه البر.» وصیت نابالغ و پرهیز داده شده از داد و ستد و در اختیار گرفتن مال، به جز در موارد كار نیك جایز نیست.

 

شیخ طوسى مى نویسد:

 

«و لایدفع المال الى الصبى و لایفد حجره حتى یبلغ.» مال به نابالغ داده نمى شود و بازداشتن از دست یازى به مال، از خردسال جدا نمى گردد، تا این كه بالغ گردد.

 

ابن حمزه مى نویسد:

 

«فاما الموصى فانما تصح وصیته باجتماع اربعة اشیاء... البلوغ.» وصیت وصیت كننده، با چهار شرط اثر دارد، از جمله آن شرایط بلوغ است.

 

ابن ادریس مى نویسد: «الصبى لایجوز ان یكون وصی؛ لقوله علیه السلام رفع القلم عن ثلاث... الى ان قال: و ان كان كذلك لم یكن لكلامه حكم.» نابالغ نمى تواند وصى قرار گیرد، چون امام فرموده: تكلیف از عهده برداشته شد و چون نابالغ چنین است، گفتار او اثر ندارد.

 

ابن زهره مى نویسد:

 

«و لایرتفع الحجر عن الصبى الا بامرین البلوغ و الرشد.» قانون بازداشتن از تصرف در اموال، از خردسال برداشته نمى شود، مگر با دو چیز:1. رسیدن به حد بلوغ 2. رسیدن به حد رشد.

 

محقق حلى مى نویسد:

 

«و اما الصغیر فمحجور علیه، ما لم یحصل له وصفان: البلوغ و الرشد... و اذا لم یجتمع الوصفان كان الحجر باقیا و كذا لو لم یحصل الرشد.» اما كودكان از دست یازیدن و در اختیار گرفتن ماله، بازداشته اند، تا هنگامى كه دو ویژگى در آنها پیدا نشود: 1.

 

بلوغ 2. رشد و مادامى كه این ویژگى در آنها جمع نگردد، قانون بازداشتن آنان از در اختیار گرفتن اموال، در آنان باقى است و نیز اگر رشد در آنها پیدا نگردد.

 

همو، در جاى دیگر مى نویسد:

 

«و لایزول حجر الصغیر الا بوصفین: الاول البلوغ... الثانى الرشد.» بازداشتن خردسالان از تصرف، برطرف نمى گردد، مگر با دو ویژگى: 1. بلوغ 2. رشد.

 

شیخ ابى زكریا مى نویسد:

 

«و ینفد الحجر ببلوغ الصبى رشیدا و هو المصلح لماله و یدفع الیه.» با رسیدن نابالغان به حد رشد، قانون بازداشتن آنان از تصرف برداشته مى شود و همین رشد، سبب اصلاح در اموال مى گردد و اموال به او داده مى شود.

 

علامه مى نویسد:

 

«انما یزال الحجر عنه بامرین: البلوغ و الرشد.» بازداشتن خردسالان از دست یازیدن به ماله، با دو ویژگى از آنان، برطرف مى گردد: 1. بلوغ 2. رشد.

 

از این عبارته، چند مطلب روشن مى گردد: 1. فقها در اصل بازداشتن خردسالان ، از دست یازى به ماله، اتفاق نظر دارند، گرچه در ویژگیهاى آن، با یكدیگر اختلاف دارند.

 

2. بیشتر فقه، جهت برطرف شدن، باز داشتن خردسالان از در اختیار گرفتن ماله، ویژگى رشد را همانند بلوغ عنوان كرده اند.

 

3. عنوان بلوغ، در كلام فقها مطلق است كه در خور تفسیر به بلوغ سنى و بلوغ عقلى و فكرى است.

 

دیدگاه فقیهان

 

در این مساله دیدگاههاى گوناگونى وجود دارد و در میان آنه، چند دیدگاه، از اهمیت زیادترى برخوردارند، از جمله:

 

1. باطل بودن داد و ستد خردسالان، گرچه وسیله خواندن صیغه عقد و ایقاع باشند.

 

2. فرق گذاردن میان عقد و ایقاع خردسالان، به گونه مستقل و خواندن صیغه عقد و ایقاع، اولى باطل و دومى صحیح است.

 

3. فرق گذاردن میان داد و ستد خردسالان به گونه مستقل، كه باطل است و داد و ستد آنان با اجازه كه صحیح است.

 

4. درستى داد و ستد خردسالان رشید، مطلق، گرچه بى اجازه ولى باشد.

 

محقق اردبیلى، بر خلاف بسیارى از فقیهان پیشین، دیدگاه چهارم را پذیرفته است و ضمن رد دلیلهایى كه مى تواند بر سه دیدگاه نخست اقامه گردد، چند دلیل براى ثابت كردن دیدگاه خویش مى آورد.

 

این نوشته در پى آن است، تا دلیلهاى دیدگاه محقق را بنمایاند، از این روى، در آغاز چكیده دیدگاه ایشان ارائه مى شود، سپس دلیلهایى كه در ثابت كردن دیدگاههاى دیگر اقامه شده، یا امكان دارد اقامه شود، آورده مى شود و به بوته نقد و بررسى گذارده مى شود و پس از آن، آنچه كه مى تواند دیدگاه چهارم را كه دیدگاه اردبیلى است، ثابت كند مطرح خواهد شد و در پایان، دیدگاه قانون مدنى نسبت به داد و ستدهاى خردسالان عرضه مى شود.

 

دیدگاه محقق اردبیلى

 

در كتاب، حَجْر، پس از بحث از گونه هاى حَجْر و این كه اسباب حَجْر گوناگون است، مى نویسد:

 

«دلیل بر این كه بالغ نبودن از اسباب باز داشتن از در اختیار گرفتن مال است، آیه «و ابتلوا الیتامى»، سنت و اجماع است.

 

این دلیلها دلالت دارند بر پرهیز دادن خردسالان از برخى دست یازیها به ماله، نه در تمامى آنه، زیرا دلیلى نداریم بر این كه خردسالان در همه گونه دست یازیدن به ماله، پرهیز داده شده اند و افزون بر آن قائلى هم نداریم.» در كتاب متاجر، پس از نقل روایات و اجماع و آیه «و ابتلوا الیتامى» به عنوان دلیلهاى باطل كننده داد و ستدهاى خردسالان، به نقد آنها مى پردازد كه به گونه خلاصه یادآور مى شویم:

 

«این دلیله، اطلاق ندارند نسبت به پرهیز دادن خردسالان از داد و ستد و در اختیار گرفتن ماله، افزون بر آن، دلیلهایى نیز بر درستى داد و ستد وجود دارد كه عبارتند از:

 

1. اجماع بر نادرستى داد و ستدهاى خردسال، به طور مطلق، آشكار نیست.

 

2. آیه دلالتى روشن، بر شرط بودن بلوغ در اثر داشتن داد و ستدهاى خردسال ندارد. زیرا مال خردسال را در اختیار او نگذاشتن، ناسازگارى با این كه عقد و ایقاع او درست باشد، ندارد، بویژه اگر خردسال اهل تمیز باشد و ولى او نیز، اجازه داده باشد.

 

3. تایید كننده درستى داد و ستدهاى خردسال، این است كه در مواردى، دست یازیهاى مالى خردسال، درست است، از جمله: تدبیر، وصیت، اجازه ورود به داخل منزل.

 

4. آیه دلالت دارد بر این كه آزمایش خردسال، باید پیش از بلوغ باشد؛ زیرا اگر زمان آزمایش، پس از بلوغ باشد، لازم مى آید كه واگذارى مالهاى خردسال از شایستگى براى در اختیار گرفتن، به تاخیر بیفتد.

 

5. از درستى آزاد كردن بنده و وصیت و صدقه به معروف و...

 

كه محتواى بسیارى از روایات است، استفاده مى شود كه داد و ستد او نیز در درست است، بویژه اگر اهل تمیز و رشید باشد كه سود و زیان خویش را دست یازیهاى مالى بفهمد، همان گونه كه در بسیارى از خردسالان دیده مى شود كه از پدران و بزرگان خود، به سود و زیان خود آگاه ترند.

 

6. ظاهر عموم آیات و روایات و اصل شرط نبودن بلوغ، درستى داد و ستدهاى خردسال را كه قدرت تشخیص دارد و از سوى پدر اجازه دارد، مى رساند؛ زیرا دلیلى كه بگونه صریح دلالت كند بر نادرستى داد و ستد خردسالان نداریم و اجماع هم كه محقق نشده است.»

 

ملاحظه مى شود كه مقدس اردبیلى بر این باور است كه معیار درستى داد و ستد خردسالان، بلوغ سنى نیست، بلكه معیار آن، رشد فكرى و عقلى اوست و همان گونه كه پس از این خواهد آمد، رشد فكرى و عقلى در هر كار و عقد و تصرفى فرق مى كند؛ زیرا رشد فكرى، نسبت به پاره اى از دست یازیها و داد و ستدها امكان دارد، پیش از بلوغ سنى حاصل گردد و رشد فكرى و عقلى، نسبت به پاره اى دیگر از دست یازیها و داد و ستدها پس از بلوغ سنى و برخى دیگر، همزمان با بلوغ سنى حاصل گردد. 

قیمت فایل فقط 5,000 تومان

خرید

برچسب ها : داد و ستد خردسالان درنگاه محقق اردبیلى , داد و ستد , خردسالان , محقق اردبیلى , داد و ستد خردسالان , داد و ستد خردسالان درنگاه محقق اردبیلى , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 136 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

دختران؛ سن رشد و مسئولیت كیفری

دختران؛ سن رشد و مسئولیت كیفری دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 12 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 17

احراز رشد در مسئولیت كیفری دختران از جمله مباحث نو ظهوری است كه بررسی فقهی در این زمینه ضروری به نظر می رسد زیرا بسیاری از دختران و پسرانی كه تازه به سن بلوغ جنسی و شرعی رسیده اند

قیمت فایل فقط 3,000 تومان

خرید

دختران؛ سن رشد و مسئولیت كیفری

 

در بیست و سومین شماره فصلنامه «كتاب زنان» مقاله ای با عنوان «دختران؛ سن رشد و مسئولیت كیفری» به قلم جناب آقای سید حسین هاشمی به چاپ رسید كه ضمن ارج نهادن بر این كوشش محققانه و آرزوی توفیقات روزافزون برای نویسنده محترم و دست اندركاران مجله، بخشهایی از مقاله را مورد بررسی قرار داده و نكاتی را یادآوری می نماییم. چكیده مقاله موردنظر به قلم نویسنده این چنین است.

چكیده

احراز رشد در مسئولیت كیفری دختران از جمله مباحث نو ظهوری است كه بررسی فقهی در این زمینه ضروری به نظر می رسد. زیرا بسیاری از دختران و پسرانی كه تازه به سن بلوغ جنسی و شرعی رسیده اند، از رشد عقلی و فكری لازم در مسائل كیفری برخوردار نیستند. سؤال مهم این است كه آیا از دیدگاه فقهی چنین اشخاصی در امور كیفری مانند امور مدنی مورد حمایت حقوقی قرار داشته و فاقد مسئولیت كیفری به شمار می روند؟ مقاله حاضر در ابتدا به تبیین مفهوم رشد و رابطه آن با جنون و بلوغ پرداخته و اثبات می شود كه در اصطلاح روایی، رشد تنها به مفهوم خاص مدنی اختصاص نداشته و قابل تعمیم به مسائل غیرمالی از جمله امور كیفری نیز می باشد. در ادامه مقاله مبانی و ادله لزوم احراز رشد از منظر آیات و روایات در مسئولیت كیفری و همچنین ادله عقلی این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است و معلوم می شود كه معنای كلمه «رشد» و «اشد» نسبی می باشد و شواهد و مؤیداتی از آیات و روایات بر این مدعا ذكر شده است.

در بررسی ادله عقلی معلوم می گردد مسائل كیفری به مراتب مهم تر از امور مالی می باشد و به طریق اولی یا حداقل به وحدت ملاك، رشد، در مسئولیت كیفری شرط است. برای این مدعا از قیاس اولویت در مسأله رشد بهره گرفته شده و سپس به تبیین قید «كمال العقل» و واژه «معتوه» كه براساس روایات فاقد مسئولیت كیفری می باشند، پرداخته شده است؛ بنابراین بازنگری در سن مسئولیت كیفری دختران ضروری به نظر می رسد.

واژگان كلیدی

بلوغ، رشد كیفری دختران، رشد، اشد، عقل، سفاهت، جنون، قیاس اولویت، قبح عقاب بلابیان.

نكته اول

ایشان ابتدا مفهوم حقوقی «رشد» را با ذكر دو معنای عام و خاص به گونه ای جامع و مستوفی بیان نموده و نظرات فقها را ذكر كرده است. سپس با طرح مباحثی می كوشد تا ذوالصطلاح «سفیه» و «ضعیف» را كه در روایات آمده و شرط محجوریت صبی می باشد، از اختصاص به امور مالی خارج كرده و به امور كیفری سرایت دهد و لزوم نوعی «رشد» را برای مسئولیت كیفری به اثبات رساند. اما روایات ذكر شده هیچ یك دلالت بر این معنی ندارد. عمده روایتی كه ایشان مورد استناد قرار داده و دلالت دیگر روایات را نیز به قرینه آن كامل می داند روایت عبدالله بن سنان از امام صادق - علیه السلام- است:

«اذا بلغ اشده ثلاث عشره و دخل فی الاربع عشره وجب علیه ما وجب علی المحتلمین احتلم او لایحتلم كتبت علیه السیئات و كتبت له الحسنات و جاز له كل شیء الا ان یكون ضعیفا او سفیهاً.»1 هرگاه به مرحله استواری و رشد در پایان سیزده سالگی بر سر آن چه بر محتلم واجب است بر او واجب می شود كارهای ناپسند و پسندیده او ثبت گردیده و هركاری كه انجام دهد نافذ است. مگر آن كه ضعیف یا سفیه باشد.

در این روایت بر شخصی كه به حد اشد رسیده سه حكم بار شده است. «وجوب تكالیف شرعی»، «نوشته شدن كار نیك و بد» و «نافذ بودن تصرفات». جمله «الا ان یكون شعیفا او سفیهاً.» استثناء از حكم سوم است یعنی تصرفات شخص در صورتی كه ضعیف یا سفیه باشد نافذ نیست اگرچه به حد اشد و زمان تكلیف رسیده باشد. بنابراین عدم سفاهت در این روایت به معنای عقل معاش و رشد اقتصادی است و ارتباطی به امور كیفری كه نویسنده مدعی آن است ندارد.

ایشان درباره تركیب «كل شیء» در روایت می گوید: واژه های «كل شیء» به حدی عام است كه برای اهل فن هیچ تردیدی باقی نمی ماند كه این روایت شامل مسائل كیفری می شود.2

جهت روشن شدن مطلب باید گفت: تركیب «كل شیء» اگرچه عام است اما مقصود عمومیت در تصرفات است به قرینه اسناد فعل جاز به آنكه معنای لغوی آن «روا بودن»، «مجاز بودن» و «اباحه» و مرادف با فعل «سباغ»3 در زبان عرب می باشد. عبارات لغویین شاهد این سخن است.4 در روایات اهل بیت - علیهم السلام- نیز این واژه در معنای لغوی خود به كار رفته است.

از جمله روایت حمران از امام صادق - علیه السلام-5 و روایت عبدالله بن سنان6 از آن حضرت كه نویسنده درباره روایت عبدالله بن سنان نیز دچار خطا شده و واژه امر در روایت را شامل امور كیفری می داند.7 در حالی كه چنین برداشتی نادرست است و روایت از جمله احادیثی است كه فقها در مسائل باب حجر از آن بهره جسته اند.8

قرینه دیگری كه از آن استفاده می شود عبارت «جاز له كل شیء» در مورد امور مالی و تصرفات صبی می باشد آن است كه در برخی اسناد معتبر در ادامه این جمله كلمه «من ماله» آمده است.9 عبارت «الا ان یكون ضعیفا او سفیها» كه در انتهای روایت آمده است استثنای از همین حكم است یعنی رشد مالی و اقتصادی (عدم سفاهت) تنها در تصرفات مالی یا حداقل تصرفات صبی اعم از مالی و غیرمالی شرط است.

مطلب دیگری كه از این دسته روایات به دست می آید وجود تغایر مفهومی میان دو واژه «اشد» و «رشد» (در معنای عدم سفاهت) می باشد. در حالی كه نویسنده مفهوم این دو را یكسان می داند. اگر واژه اشد مشتمل بر معنایی باشد كه «سفاهت» یا «ضعف» را نیز خارج كند نیازی به ذكر استثنا نخواهد بود. بنابراین اصطلاح «رشد» در قرآن و روایات مربوط به امور مالی است. اگرچه ممكن است «رشد» در روایات معنایی وسیع تر از امور مالی و اقتصادی را شامل شود اما اشتراط رشد در این معنا نیز تنها برای رفع محجوریت لحاظ شده و در هیچ روایتی دیده نمی شود كه امور كیفری یا تكالیف عبادی منوط بر این نوع رشد باشد. بنابراین اعتبار رشد در امور كیفری نیاز به دلیل دارد. هیچ ملازمه ای میان وجود مفهوم عام برای «رشد» و «اشتراط آن در امور كیفری» وجود ندارد.

نكته دوم

نویسنده محترم به هنگام بررسی سندی حدیث رفع قلم می گوید:

حدیث نبوی مزبور ظاهراً از طریق شیعه با سند معتبری نقل نشده است. منشأ این حدیث در كتب معتبر شیعه كتاب خصال شیخ صدوق است كه ایشان فقط در دو موضع از این كتاب روایت یاد شده را آن هم از غیر امام معصوم نقل نموده.10 متن حدیثی كه در كتاب «خصال» آمده چنین است:

«عن ابی طبیبان قال اتی عمر بامرأه مجنونه قد فجرت فامر برجمها فمرو ابها علی علی بن ابی طالب - علیه السلام- فقال ما هذه قالوا مجنونه فجرت فامر بها عمر ان ترجم فقال لاتعجلوا فاتی عمر فقال له اما علمت ان القلم رفع عن ثلاثه عن الصبی حتی یحتلم... .»11

چنان كه پیداست این حدیث از حضرت علی - علیه السلام- نقل شده و معلوم نیست به چه دلیل نویسنده آن را نقل از غیر معصوم می داند. شیخ طوسی نیز در كتاب «مبسوط» خود این حدیث را از امام علی - علیه السلام- از قول پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آله و سلم- نقل می كند.12 شیخ حرعاملی نیز روایت منقول از «خصال» را از حضرت علی - علیه السلام- می داند.13 فقها نیز به مناسبتهایی كه به این حدیث اشاره می كنند آن را از امام علی - علیه السلام- می دانند.14

در حالی كه نویسنده باورمند است این روایت را فقهای شیعه از امام معصوم نقل نكرده اند. ایشان خود نیز در این مقاله به آن استدلال می كند و شخص غیربالغ را كه به سن رشد رسیده در مورد جرایم غیر زنا مستحق مجازات نمی داند.15

نكته سوم

نویسنده واژه ادراك در روایت «حماد بن عیسی» را در اینكه دلالت بر بلوغ یا رشد كند مجمل می داند:

«حد علی مجنون حتی یفیق و لا علی صبی حتی یدرك و لا علی النائم حتی یستیقظ.»16

در حالی كه با توجه به مطالب ذكر شده در نكته دوم و نیز با توجه به معنای لغوی واژه «ادرك» كه به معنای بلوغ و احتلام است، اجمالی در روایت حماد بن عیسی باقی نمی ماند.

تعبیر «حتی یدرك» در این روایت كه شرط اجرای حد برای طفل بیان شده به معنای «بلوغ» است و بر رشد دلالت ندارد. نویسنده روایات دیگری را به عنوان تأیید بر سخن خود ذكر می كند و مدعی است در برخی از آنها واژه «ادراك» به معنای رشد بوده و برخی دیگر از این جهت كه دلالت بر بلوغ یا رشد دارند مجمل می باشند. از جمله روایت ابن سنان از امام صادق - علیه السلام- : «عن ابی عبدالله فی رجل مات و ترك امرأه... حتی یدرك و یدفع الیه ما له.»17 در این روایت «حتی یدرك» به معنای بلوغ و روایت در مقام بیان شرط رفع محجوریت یتیم نیست این شرط به قرینه روایات دیگر و همچنین آیه قرآن «وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النكاح فان انستم منهم رشداً...»18 مفروغ عنه می باشد. چنان كه پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم- می فرماید: «لا یتم بعد احتلام»19 مقصود حضرت از این سخن این نیست كه به محض احتلام و بدون احراز رشد محجوریت از بین برود. به عبارت دیگر این قبیل روایات «مقتضی» برای دادن مال به شخص صغیر را بیان می كند و معلوم است كه «علت تامه» با حصول رشد محقق می شود و این رشد ممكن است پیش از بلوغ یا پس از بلوغ و یا به هنگام بلوغ محقق شود. به هر حال احراز آن شرط است. به دیگر بیان این روایت از جهت بیان شرط رشد اطلاق دارد كه باید بر روایات مقید حمل شود. روایت دیگر روایت یزید كناسی از امام صادق - علیه السلام- است20 كه نویسنده واژه ادراك در آن را نیز مجمل می داند. 

قیمت فایل فقط 3,000 تومان

خرید

برچسب ها : دختران؛ سن رشد و مسئولیت كیفری , دختران , سن رشد , مسئولیت كیفری , سن رشد و مسئولیت كیفری , سن رشد و مسئولیت كیفری دختران , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 310 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

خیار شرط

خیار شرط دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 68 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 86

خیار شرط نیز یكی از چند خیاری است كه در قانون از ان نام برده شده است درباره ی تعداد خیارها در فقه توافق وجود ندارد پنج و هفت و هشت و چهارو چهارده تعدادی است كه در كتابها دیده می شود و چهارده عدد به شهید ثانی در شرح لمعه ( ج 3 ، ص 447) بر می گردد

قیمت فایل فقط 12,000 تومان

خرید

خیار شرط

 

مقدمه

خیار شرط نیز یكی از چند خیاری است كه در قانون از ان نام برده شده است . درباره ی تعداد خیارها در فقه توافق وجود ندارد پنج و هفت و هشت و چهارو چهارده تعدادی است كه در كتابها دیده می شود و چهارده عدد به شهید ثانی در شرح لمعه ( ج 3 ، ص 447) بر می گردد.

اما این اختلافات در تدوین و گرد آوری است و ماهوی نمی باشد . در قانون مدنی ماده ی 396 :

خیارات از قرار ذیر اند:

1- خیار مجلس  2- خیار حیوان 3-  خیار شرط 4- خیار تاخیر ثمن 5- خیار رویت و تخلف از وصف 6- خیار غبن 7- خیار عیب 8- خیار تدلیس 9- خیار تبعض صفقه 10- خیار تخلف شرط

احكام این خیارات در مواد 399 تا 401 و 410 تا 443 بیان شده است .

اما در ماده ی 380 نیز امده است : در صورتی كه مشتری مفلس شود و عین مبیع نزد او موجود باشد ، بایع حق استرداد ان را دارد

این حق نیز بمعنی خیار فسخ است زیرا تا عقد به هم نخورد ، فروشنده نمی تواند مبیع را از خریدار ، كه به موجب عقد مالك ان شده است ، پس بگیرد. هم اكنون خیار شرط مورد نظر در این تحقیق می باشد .

در این خیار بیش تر بحث راجع به حقی كه در معامله ی طرفین وجود دارد است و به رابطه ی طرفین با وجود این حق ، نوع استفاده از این حق و حتی گذشتن و فسخ این حق است

كه به 2 فصل و چندین مبحث و گفتار در هر فصل تقسیمش ده است و همینطور نوعی از خیار شرط وجود دارد كه به بیع شرط معروف است و حقی است كه به فروشنده داده می شود كه مبحث جداگانه ای را پذیرفته است و با تمامی اوصاف مرود نظر به بحث در مرود ان می پردازیم . و به طور خلاصه می توان گفت خیار شرط حقی است كه به شخص مشروط كه كه اختیار فسخ عقد را در زمان معین می دهد و به تحلیل حقوقی و دلایل حقوقی و دلایل شیعه برای این حق نیز پرداخته ایم و تفاوتهای موجود میان شرط خیار و شرط انفساخ و خیار تخلف از شرط نیز توجه كرده ایم و چگونگی انتقال و اسقاط در خیار شرط و اوصاف بیع شرط كه نوعی دیگر از خیار شرط است كه به نفع فروشنده می باشد و نوع به ارث رسیدن و چند نمونه رای دیوانعالی كشور در این مورد نیز وجود دارد امیدوارم كه مرود نظر قرار بگیرد .

 

 

فصل اول :

مفهوم اوصاف خیار شرط

 

مبحث اول :

تعریف لغوی و اصطلاحی خیار شرط

1- در لغت : اسم مصدر اختیار است ، یعنی نتیجه ی اختیار شخص است

2- در اصطلاح : كلمه ی خیار به معن یمالكیت به فسخ عقد امده است . این تعریف در كتاب ایضاح الفوائد 1/482 می باشد

 

بررسی تعریف اصطلاحی :

این تعریف ممكن است باعث ضرر شود . 5 مورد وجود دارد كه از موارد خیار اصطلاحی نیست ولی طبق تعریف فوق داخل در تعریف خیار است :

1- مالكیت فسخ عقود جایزه مثل هبه در حال یكه فقها نام چنین قدرتی را خیار فسخ نمی گذارند

2- مالكیت فسخ ورثه ، در عقودی كه میت در در مرض و مشرف به موت منعقد ساخته است

3- مالكیت فسخ عقد نكاح توسط زوجه ، در جای یكه زوج بدون اطلاع او با دختر و خواهر یا دختر برادر او ازدواج كرده است

4- مالكیت فسخ عقد نكاح توسط هر یك از زوج یا زوجه در صورت وجود یكی از عیوبی كه نكاح را می توان در اثر آن فسخ نمود .

 

دفاع از تعریف انجام شده :

مراد از مالكیت در تعریف خیار ، سلطنت و قدرت نیست تا این مورد ایراد بر ان وارد باشد ، بلكه منظور حق است یعنی خیار یك نوع حق است كه انسان در اثر داشتن ان می تواند یك عقد را فسخ كند بنابراین در این موارد حكم جواز فسخ است و نه حق فسخ تا مشمول تعریف خیار باشد .

 

فرق حق و حكم :

حق در اختیار شخصی است در كل قابل اسقاط ( مثل حق شفعه ) فلقل

 

اختیاری و انتقال قمری به مرگ ( مثل حق خیار ) می باشد ، ولی حكم در اختیار شارع است و چنین اثری ندارد ، مثل اجازه و رد در عقد فضولی و تسلط انسان بر فسخ عقود جایزه حكم استو نه حق و لذا نه به ارث می رسند و نه به وسیله ی اسقاط ساقط می شوند .

 

خلاصه :

تعیف مورد نظر اینگونه می شود كه مالكیت یك نوع حق است و در اینجاهمان حق فسخ عقد است كه وابسته به تراضی واقعی است و در صورتی ایجاد می وشد كه دو طرف اگاهانه درباره ی آن تصمیم گرفته باشند و به شخص ثالث نیز تعلق می گیرد بدون اینكه صاحب خیار قائم مقام یا نماینده ی یكی از دو نفع متقابل در قرار داد باشد در واقع معتمد و داور است و سمت و اختیار خود را از تراضی به دست می اورد و نه از ارادهی خاص یكی از دو طرف [1]

خیار شرط در معامله امری عقلایی بوده و درجامعه مورد عمل قرار می گیرد چنانكه در حدیث شریفی از امام صادق (ع) امده است : المسلمون عند شروطهم الاكل شرط خالف كتاب 1... عزوجل فلایجوز یعنی : بر مسلمانان لازم است بر اساس شرط و تعهدی كه كرده اند عمل نمایند مگر انكه ان شرط بر خلاف دستورات الهی باشد ، در ان صورت عمل به آن شرط جایز نیست

انجام شرط خود مشروط شده است بر اینكه مخالف كتاب و سنت نباشد و ما بر آن به طور منطقی نظم عمومی و مقتضای عقد را نیز كه قبلا تعیین شده را نیز اضافه می كنیم . در خیار عقد مدت نیز باید معین باشد و اگر معین نشده باشدو یا در عقد ذكر نشود ، از تاریخ وقوع عقد به حساب می اید ( ماده 400 ق . م)

 

مبحث دوم :

تحلیل حقوقی خیار شرط:

این مبحث را در 2 جزء جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم . در جزء اول : آیا عقد و شرط چكیده ی واحدی دارند و در واقع یك حقیقت هستند و یا اینكه هر یك دارای وجود مستقلی می باشد ؟

در جزء دوم : واقعیت حق خیار چیست و هدف از اجرای ان چه می تواند باشد؟

 

گفتار اول :

نسبت میان عقد و شرط:

بر این مطلب مكررا تاكید شده است كه عقد خیاری از جمله عقود لازم است . بدین معنی كه اگر خیار شرط همراه با عقد نباشد ان عقد غیر قابل فسخ و لازم خواهد بود بنابراین چون تصور عقد بدون شرط ممكن است می توان فهمید كه بین عقد و شرط هیچ نوع وابستگی از نوع لازم و ملزوم وجود ندراد بطوری كه هر یك جزء لاینفك دیگری باشد و وجود هر یك بدون دیگری ناقص باشد و همانطور كه [2] در چند سطر بالا اشاره شد تصور عقد بدون خیار شرط ممكن و سهل است اگر چه تصور شرط بدون عقد ممتنع به نظر می رسد شرط فرع بر عقد است و تا عقدی نباشد شرطی به وجود نمی اید و در واقع خیار شرط جز و زایدی است كه به عقد لازم اضافه می شود تا عقد را از اطلاق بیرون بیاورد و مقید به مفاد شرط نماید و وجود شرط منوط به توافق طرفین است و در عقد خیاری حصول 2 توافق لازم است : توافق اول به انشای عقد كه با ایجاب و قبول حاصل می شود و توافق دوم بر مفاد شرط كه ضمیمه ان می شود .

اینطور است كه می توان توافق دوم را اسقاط یا اقاله نمود كرد بدون اینكه به اصل عقد صدمه ای بزند . اما این دو وجود چنان به یكدیگر وابسته اند ( در عین استقلال ) كه بطلان شرط خیار ممكن است بعضا به عقد نیز سرایت كند و انرا باطل نماید و این موضوع در جایی مطرح می شود كه مرت خیار نامحدود باشد و جهل به مدت موجب جهل به یكی از غوصین و نتیجتا بطلان عقد گردد.

 

گفتار دوم :

واقعیت خیار چیست ؟

در مورد اینكه واقعیت خیار چیست و با ایجاد و اجرای خیار كدام حق اعمال می شود باید ابتدا 3 فرض مختلف را طرح و سپس هر یك را به طور مجزا مورد نقد و بررسی قرار داد .

 

(الف) خیار حف انحلال قرار داد است : در فرض اول حقی است كه هدف از ان تسلط بر انحلال قرار داد است . می دانیم كه عقد خیاری نوعی از عقد لازم است و با ایجاد خیار در واقع صاحب خیار این حق را پیدا می كند كه عقد لازم را منحل نماید قطع نظر از اینكه با اجرای خیار مالی كه منتقل شده است پس گرفته می شود یا مالی كه در اثر عقد رسیده از ملك صاحب خیار خارج می شود .

ظاهرا ماده ی 399 قانون مدنی نیز كه می گوید : در عقد بیع ممكن است شرط شود كه در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد در خصوص واقعیت نفس خیار شرط ، به حق انحلال قرار داد ، توجه دارد زیرا به فسخ قرار داد به عنوان مهم ترین اثر شرط اشاره می كند بدون آنكه ذكری از استرداد اموال به میان بیاورد.

 

(ب) خیار حق پس گرفتن مالی است كه در اثر عقد منتقل می شود :

نظریه ی دوم این نكته را می رساند كه اجرای خیار در واقع برای آنست كه انچه به واسطه ی قرار داد منتقل می شود با اجرای خیار دوباره به ملكیت انتقال دهنده باز گردد . برای مثال مفاد شرط این طور تنظیم می شود كه اگر در موعد مقرر بایع ثمن را رد كند حق داشته باشد مبیع را مسترد نماید .

 

(ج) خیار حق اخراج ملكی است كه در اثر عقد بدست می اید :

در این فرض خیار شرط در واقع ایجاد حقی می كند كه بموجب ان انتقال گیرنده مالی در اثر قرار داد می تواند آن مال را از ملك خود خارج كند [3]

با جمع بندی تمام گفته ها می توان به این نتیجه رسید كه واقعیت و نفس خیار چنانكه در قانون مدنی ، مبحث مربوط به خیار شرط ماده ی 399 بیان شده است ، حق انحلال عقد است ، بنابراین در اثر اعمال خیار عقد منحل می شود بدون آنكه نیازی به تصریح ان ضمن شرط وجود داشته باشد

 

گفتار سوم :

هدف از خیار شرط

می توان گفت اعطای سلطه و اقتداری به صاحب خیار كه در زمان جریان خیار بتواند عقد لازم را منحل نماید [4]

فلسفه و انگیزه وضع چنین تاسیسی این بوده است كه زمینه های فتنه واختلاف را در بین مردم از میان ببرد . [5] تردیدی نیست كه انگیزه ی نوع بشر از عقد قرار دادها و اجرای معاملات جلب منفعت و دفع ضرر است و چه بسا كه شخصی كه معامله می كند در تشخیص منفعت بخطا رفته یا شرایط متغیر وی را به خطا افكند باشد و ناكامی شخص در جلب منفعت باعث كدورت و فتنه گردد . چنانچه هر روز شاهد بسیاری از كشمكشها و قتل و جنایتها به انگیزه طمع و جلب منافع هستیم . لذا برای از بین بردن اختلافات و رساندن تعداد انها به حداقل علی رغم دفاع از استحكام معاملات راههایی برای بازگشت از معامله و انحلال ان پیش بینی شده است كه یكی از انها خیار شرط است . با شرط كردن خیار شرط متعامل معامله كننده علاوه بر پایبندی اولیه به قرار داد منعقده این حق را برای خود محفوظ می دارد كه اگر پس از مدتی نفع خود را در انحلال معامله ببیند انرا منحل نماید . در این صورت چنانچه منافعش اقتضاء كند بدون حق ابراز مخالفتی از سوی طرف مقابل و با استناد به شرط حق فسخ قرار داد واعاده وضعیت سابق را خواهد داشت .

 

مبحث سوم :

دلایل شیعه برای اثبات خیار شرط :

علمای شیعه به 3 دلیل اشاره كرده اند برای اثبات خیار شرط :

اول عموم ادله شرط :

بسیاری از فقها برای اثبات خیار شرط به 2 حدیث معروف نقل شده از پیامبر اكرم (ص) به مضمون صحت اشتراط شرط و وجوب عمل به مفاد ان استناد جسته اند : المسلمون عند شروطهم و الشرط جایز بین المسلمین چون شرط در این دو حدیث به طور مطلق امده و اطلاق هم ایجاد عموم می كند لذا بر هر نوع شرطی اعم از خیار و غیره دلالت دارد . پس این عموم احادیث كه ذكر شده توجه به عدم وجود هر گونه منع صریحی از وجود شرط خیار در عقد لازم دلالت دارد بر اینكه می توان ضمن عقد لازم شرط خیار نمود و این شرط باید رعایت شود .

كه البته این دلیل پیرو چندانی ندارد .

 

فهرست مطالب

 

عنوان                       صفحه

فصل اول : مفهوم اوصاف خیار شرط

مقدمه

مبحث اول  : تعریف لغوی و اصطلاحی خیار شرط

مبحث دوم : تحلیل حقوقی خیار شرط

گفتار اول : نسبت میان عقد و شرط

گفتار دوم : واقعیت خیار چیست ؟

گفتار سوم : هدف از اجرای ان كدام است ؟

مبحث سوم : دلایل شیعه برای اثبات خیار شرط

مبحث چهارم : دلایل حقوقی برای اثبات خیار شرط

مبحث پنجم : خیار شرط در ایقاع و عقد لازم و جایز

گفتار اول : امكان وجود خیار شرط در ایقاعات

گفتار دوم : امكان وجود خیار شرط در عقد جایز

گفتار سوم : امكان وجود خیار شرط در عقد لازم

مبحث ششم : تفاوت شرط خیار و شرط انفساخ

مبحث هفتم : تفاوت شرط خیار با خیار تخلف از شرط

مبحث هشتم : فسخ و اجازه

گفتار اول : اجازه

گفتار دوم : فسخ

فصل دوم : انتقال و اسقاط در خیار و اوصاف بیع شرط

مبحث اول : انتقال خیار شرط

گفتار اول : واگذاری خیار شرط ( ارادی)

الف – چرا حق خیار ارزش معاوضی دارد ؟

ب – آیا حق خیار قابل واگذاری به غیر است ؟

گفتار دوم : به ارث رسیدن خیار شرط

الف – كدامین خیار شرط به ارث می رسد

ب – موانع ارث كدامند ؟

1- موانع ارث

2-حجب

مبحث دوم : عوامل باعث اسقاط در خیار شرط

گفتار اول : فوت صاحب خیار

گفتار دوم : تلف مورد معامله

گفتار سوم : جنون صاحب خیار

گفتار چهارم : بلوغ صغیر

گفتار پنجم  تزایه

مبحث سوم : بیع شرط یا معامله با حق استرداد

گفتار اول : مدارك و عناصر خیار بیع شرط

الف – عناصر خیار بیع شرط

ب – مدارك خیار بیع شرط

گفتار دوم : مسقطات خیار بیع شرط

مبحث چهارم : نمونه رای دیوان عالی كشور در رابهط با مواد 399 و 400 و 401 قانون مدنی

گفتار اول : نظریه های فقهی و حقوقی برای ماده 399

الف – نظریه های فقهی و حقوقی برای ماده 400

ب – نظریه های فقهی و حقوقی برای ماده 401

گفتار دوم : نمونه رایی در مورد تصریح در سند معامله به اینكه اگر فروشنده از انجام معامله منصرف شود بایستی علاوه بر رد مبلغ بیعانه معادل بیعانه بر خریدار بپردازد برای تحكیم معامله و دلالت بر حق فسخ فروشنده ندارد .

گفتار سوم : نمونه رایی در مورد حق فسخ قرار داد برای غیر متخلف در مدت قرار داد متصور است نه بعد از نقضاء مدت قرار داد و فرضا انفساخ آن.

 


[1] - حقوق مدنی ، دكتر امامی ، جلد 1 ، انتشارات كتابفروشی اسلامی – سال 1362 صفحه 486

[2]- حقوق مدنی دكتر حسن امامی جلد اول انتشارات كتابفروشی اسلامی – سال 1362 – صفحه 550 به بعد

[3]- حقوق مدنی دكتر ناصر كاتوزیان جلد پنجم ناشر شركت سهامی انتشار با همكاری بهمن برنا چاپ چهارم سال 1383 صفحه 118

[4]- در محضر شیخ انصالی ، شرح خیارات با استفاده از تقریرات درس حضرت آیت الل پایانی چاپ 4 سال 1379 ، صفحه 102

[5]- در محضر شیخ انصالی ، شرح خیارات با استفاده از تقریرات درس حضرت آیت الل پایانی چاپ 4 سال 1379 ، صفحه 102

قیمت فایل فقط 12,000 تومان

خرید

برچسب ها : خیار شرط , خیار شرط , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 510 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

حقوق تجارت و حقوق ایران

حقوق تجارت و حقوق ایران دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 27 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 29

نظریه اعمال تجارتی كه حاصل تفسیل حقوق دانان فرانسه از قانون تجارت مصوب سال 1807 و در مسیر گریز از حقوق صنفی تجار به سوی حقوق اعمال تجارتی است ، امروزه برای تعریف و تبیین جایگاه حقوق تجارت آن كشور پیچیده و غیر از ضروری قلمداد می گردد

قیمت فایل فقط 6,000 تومان

خرید

حقوق تجارت و حقوق ایران

 

پیشگفتار

" نظریه اعمال تجارتی " كه حاصل تفسیل حقوق دانان فرانسه از قانون تجارت مصوب سال 1807 و در مسیر گریز از حقوق صنفی تجار به سوی حقوق اعمال تجارتی است ، امروزه برای تعریف و تبیین جایگاه حقوق تجارت آن كشور پیچیده و غیر از ضروری قلمداد می گردد .

به طریق اولی ، اماره به فتح همزه در لغت به معنی علامت طبیعت اشیا و رابطه میان واقعیت و ارزش را از دید هستی شناسی حقوقی ( فلسفه حقوق ) مورد بررسی قرار دادیم . اكنون به بحث درباره انتقال منطقی داده های ( معلومات ) فلسفی به سطح روابط اجتماعی می پردازیم . تا آنجا كه اطلاع داریم مطالعه این انتقال هنوز دز فلسفه حقوق و جامعه شناسی حقوق به شیوه علمی و منظم انجام نشده است . خواهیم دید كه طبیعت اشیا ، یا تعبیر دیگری از واقعیت ، و وحدت بنیانی واقعیت و ارزش در پژوهشهای اجتماعی نیز به هیچ وجه منطقی نمی نماید .

به منظور ارائه تعریفی نو از حقوق تجارت ایران باز هم خواهیم دید كه فلاسفه حقوق ، از جمله فشنر و مایهوفر ، با اینكه رابطه نزدیك و فشرده میان واقعیت و ارزش را در قلمرو هستی شناسی پذیرفته اند ، نتوانسته اند آن را به شیوه منطقی به مرحله پژوهشهای اجتماعی نائل دهند . از نظر این گروه اختلاف ذاتی بین قلمرو مطالعات فلسفی و جامعه شناسی ظاهر می گردد . بدین ترتیب سعی ما براین است كه دلائل و نتایج شكست آنها را در این زمینه آشكار سازیم و پایه های این انتقال منطقی را ، آنچنانكه ما پیشنهاد میكنیم مستقر سازیم . نخستین مرحله كوشش ما عبارت است از تعیین حدود روابط میان هستی شناسی و جامعه شناسی ، و پس از آن بررسی نتیجه عملی این بحث و مشاهده تفكیك ذاتی بین فلسفه حقوق و موثر در این بازنگری است .

تلاش و حركت در مرحله هستی شناسی تنها بخش خاصی از فعالیت های انسانی مطرح نیست بلكه مبنای همه این فعالیت ها یعنی تمام مظاهر خارجی وجود انسان مورد بررسی قرار میگیرد . بنابراین نمی توان به همان گونه كه از امور اقتصادی ، جامعه شناسی یا سیاسی گفتگو می شود درباره هستی شناسی سخن گفت . همه این سطوح واجد یك بنیاد وجودی هستند و مظاهر كم و بیش پیچیده و متشكل وضع انسان در جهان را تشكیل می دهند . هر عمل یا زمینه های اجرایی آن در آینده و همچنین هر ارزش و هنجار ، چه اقتصادی ، چه حقوقی و چه سیاسی و غیر آن ، لزوما در ساختهای وجودی كه قبلا مذكور افتاد خصوصی گردد . .

كلیات

01 طرح مسئله : آنچه امروزه از آن به عنوان جامعه شناسی متمایز كنیم این بدان معنی نیست كه سخن بر سر دو قلمرو معین و متمایز فعالیت انسانی است بلكه منظور آن است كه در سطحی خاص ، روابط انسانی به حدی پیچیده و متشكل می شود كه دیگر نمی توان بی قید و شرط آنها را به داده های وجود حقوق خصوصی و به تعبیری حقوق مدنی است 0

گروهی بر این عقیده اند كه این رابطه جامعه جوئی اصلی بین من و دیگران است كه به طرز اخص مبنای وجودی هر رابطه اجتماعی و هر شكلی از جامعه را تشكیل می دهد . با این حال رابطه مذكور در سطح هستی شناسی مانند رابطه ای كه هنوز واجد یك خصلت كم و بیش بین افراد است تصور شده بود . پیوسته گفتگو بر سر رابطه بین من و دیگران بود . ولی به هم پیوستگی متقابل روابطی از این نوع كه دارای تقاطع های چند جنبه ای هستند ، سطحی را تشكیل می دهد كه دیگر سطح روابط بین افراد نیست بلكه روابط جامعه شناسی مورد استفاده قرار دهند .

دو نظریه مرسوم بدین ترتیب ، سطح جامعه شناسی ، ساخت بندی خاصی از داده های وجودی جامعه جوئی اصلی را تشكیل می دهد . حقیقت اینكه به این معنی مركز هستی شناسی ، انسان است و این علم جنبه عمل تجاری از عمل غیر تجاری معین می گردد ( مفهوم موضوعی ) .

آنچه كه در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد  و جامعه از وجود های انسانی تشكیل شده كه از دیدگاه هستی شناسی در حال كشش به سوی دیگرانند . با این حال این وجودها از دیدگاه مذكور و از نظر كلیت وجدانی خود سطحی را تشكیل می دهند كه ویژگی بنیانی ایران راه یافته است یا خیر ؟ .

پاسخ به این مسئله ، در دنباله مطالعه خود بررسی خواهیم كرد كه هر چند حقوق دارای ویژگی خاص خود می باشد ولی مبانی آن را داده های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و غیره در یك جامعه مشخص و یك زمان معین منوط به ترسیم جایگاه حقوق تجارت و قلمرو آن خواهد بود .

به منظور ارائه نتیج این بررسی ، اما نكته ای كه اهمیت بسزا دارد آن است كه مبنا گذاری حقوق بر داده های مذكور در مبانی هستی شناسی حقوق كه قبلا بررسی شده كلا ادغام می گردد ، بررسی و نتیجه گیری می شود .

02 نظریه تعدد حقوق خصوصی : نظریه تعدد حقوق خصوصی قرارداد دو جانبه ای را فرض می كنیم : مبانی آن در وحدت واقیت و ارزش است كه از دیدگاه هستی شناسی رابطه من و دیگران ، كه طرفین قرارداد هستیم ، و همچنین طرح ها و نیازها تشكیل دهنده آن هستند . قبلا ملاحظه شد كه مبنای یك قرارداد ، مثلا قرض ربوی ، به موازات داده های اقتصادی و اجتماعی یك وضع تاریخی مشخص نیز میباشند كه در تنظیم روابط دیگران نیز عادلانه تلقی گردد .

قواعد موجد سرعت در حقوق تجارت  و دیگری در قلمرو داده های جامعه شناسی است دارای طبیعت مختلف نیستند زیرا هر داده اجتماعی به عنوان فعالیت انسانی ، خود واجد یك بنیاد وجودی است . مبنای حقوق منحصرا جنبه هستی شناسی یا اقتصای ، سیاسی و غیره ندارد بلكه در عین حال هر دو جنبه را داراست و مبنای وجودی آن هرگز در حالت ( محض ) تجلی نمی كند و ، بلكه چه بسا زیان بار نیز باشند  .

طرفداران نظریه تعدد حقوق خصوصی كه در تجزیه و تحلیل های ما مفهوم سطح جامعه شناسی دارای دو معنای خصوصی را نیز معین كنند .

در این راه ، سطح در درجه اول و به معنای وسیع آن ، می تواند هر نوع فعالیتی را كه به طور جمعی جلوه گر میشود در برگیرد . فعالیت های اقتصادی ، سیاسی ، حقوقی و هنری و غیره از جمله فعالیت های اجتماعی است كه مبنای وجودی آن را رابطه جامعه جوئی اصلی من و دیگران تشكیل می دهد . لكن سطح جامعه شناسی را به معنای محدود آن نیز میتوان تصور كرد . این سطح می تواند دارای ویژگی خاص خود بوده ، و تواما در زمینه های اقتصادی ، سیاسی ، حقوق و غیره وجود داشته باشد .مثلا تعلق شخصی به یكی از طبقات اجتماعی و خود وجود این طبقات یا سایر صورتهای جامعه جوئی و همچنین انواع جوامع و غیره ، مبنای یك سطح است كه ساخت بندی مخصوص به خود دارد . به علاوه خواهیم دید كه همین ویژگی است كه سطح مذكور را از سایر سطوح صفت شخص را معین می كند .

دقت در اختلاف این دو مفهوم ، كه سطح حقوقی یك سطح جامعه شناسی به معنای وسیع است ، هر چند كه از سطح جامعه شناسی در معنای محدود آن متمایز می باشد . و برای تمیز عمل تجارتی نیز در بسیاری از موارد ، ناگزیر از توجه به عامل آن هستیم .

03 نظریه وحدت حقوق خصوصی : طرفداران این نظریه ، كه قواعد ساخته تجار را می توان عمومیت بخشید . از این رو هر بار كه این كلمه را به معنای وسیع آن به كار بریم كوشش خواهیم كرد تا رد این مورد تصریحی به عمل آید ، زیرا با توجه به اینكه هدف مطالعه روابط حقوق و سطوح مختلف واقعیت یك جامعه است لذا غالبا معنای محدود كلمه را خواهیم پذیرفت .

قیمت فایل فقط 6,000 تومان

خرید

برچسب ها : حقوق تجارت و حقوق ایران , حقوق تجارت , حقوق ایران , حقوق تجارت و حقوق ایران , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 455 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

تغییرات اساسی معاهده ماستریخت بر اساس معاهده آمستردام

تغییرات اساسی معاهده ماستریخت بر اساس معاهده آمستردام دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 19 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 18

ماده 1 معاهده راجع به اتحادیه اروپایى، براساس مقررات این ماده تغییر خواهدكرد 1 بعد از سومین (پاراگراف) مقدماتى، مطلب ذیل درج خواهد شد »باتایید وفادارى خود به حقوق بنیادین اجتماعى كه آنرا منشور جامعه اروپایى 18 اكتبر 1961 تورین، و منشور جامعه راجع به حقوق بنیادین اجتماعى كارگران تعریف نموده است

قیمت فایل فقط 3,500 تومان

خرید

تغییرات اساسی معاهده ماستریخت بر اساس معاهده آمستردام

 

قسمت اول

تغییرات اساسى (ماهوى)

ماده 1: معاهده راجع به اتحادیه اروپایى، براساس مقررات این ماده تغییر خواهدكرد . 1- بعد از سومین (پاراگراف) مقدماتى، مطلب ذیل درج خواهد شد: »باتایید وفادارى خود به حقوق بنیادین اجتماعى كه آنرا منشور جامعه اروپایى 18 اكتبر 1961 تورین، و منشور جامعه راجع به حقوق بنیادین اجتماعى كارگران تعریف نموده است.« 2- هفتمین (پاراگراف) مقدماتى به صورت ذیل جایگزین خواهد شد: »باعزم به توسعه اقتصادى و اجتماعى مردم خود، با رعایت اصول توسعه پایدار در زمینه وضعیت بازار داخلى و تقویت یكپارچگى و حفظ محیط زیست و در جهت تحقق بخشیدن به سیاستهاى تضمینى به منظور حركت سریع به سوى وحدت اقتصادى كه با توسعه موازى (هماهنگ) در سایر عرصه‏ها همراه است،« 3- نهمین (پاراگراف) مقدماتى، به شكل زیر جایگزین خواهد شد: »باتصمیم به تحقق یافتن سیاست خارجى و امنیتى مشترك مشتمل بر ایجاد چارچوب پیشترفته‏اى از یك سیاست دفاعى مشترك، كه ممكن است براساس مقررات ماده 7 .j به دفاع جمعى منتهى شود، و از این رهگذر با تاكید بر هویت اروپایى و مستقل آن براى توسعه صلح و امنیت در اروپا و جهان؛ با تصمیم به سهولت بخشیدن حركت آزاد اشخاص در عین حال با تضمین امنیت مردم خود، از طریق تاسیس منطقه آزادى، امنیت و عدالت، مطابق مقررات این معاهده. « 4- پاراگراف دوم ماده A، به صورت ذیل جایگزین خواهد شد: »این معاهده نشانگر مرحله جدیدى از ایجاد یك اتحادیه بسیار نزدیك میان مردم اروپا مى‏باشد. كه تا جاى ممكن به صورت آزادانه و كاملاً هماهنگ به آراء شهروندان گذاشته مى‏شود.« 5- ماده B به صورت زیر جایگزین خواهد شد: »ماده B اتحادیه با توجه به واقعیات ذیل، شروع به كار خواهد نمود: - در جهت ترغیب به توسعه اقتصادى و اجتماعى و سطح بالاى اشتغال و در جهت نیل به توسعه متقابل و پایدار، بویژه از طریق ایجاد یك منطقه بدون مرزهاى ملى (كشورها)، تقویت یكپارچگى اقتصادى و اجتماعى و ایجاد وحدت اقتصادى و پولى و در نهایت شامل یك پول واحد مطابق مقررات این معاهده. - تاكید بر هویت اتحادیه در صحنه بین المللى، بویژه از طریق اجراى سیاست خارجى و امنیتى مشترك در چارچوب ایجاد سیاست دفاع مشترك كه ممكن است به دفاع جمعى منتهى شود، براساس مقررات مادهj.7. - استحكام بخشیدن به حفظ حقوق و منافع ملت‏هاى دول عضو اتحادیه از طریق معرفى آنها به عنوان شهروند اتحادیه. - ادامه دادن و توسعه اتحادیه به عنوان منطقه آزادى، امنیت و عدالت به صورتى كه حركت آزاد اشخاص ضمن اقدامات مناسب در باره كنترل مرزهاى داخلى، پناهندگى، مهاجرت و جلوگیرى و مبارزه با جرایم تضمین مى‏شود. واقعیات عینى اتحادیه در این معاهده به صورت مقررات پیش بینى و درج خواهد شد و بر اساس شرایط و جدول زمانى كار خود را با احترام به اصول فرعى معرفى شده در ماده 3b معاهده تاسیس جامعه اروپایى شروع خواهد كرد.« 6- ماده C، پاراگراف دوم به صورت ذیل جایگزین خواهد شد: »اتحادیه، خصوصاً درباره سازگارى فعالیت‏هاى داخلى خود به عنوان یك مجموعه، در زمینه روابط داخلى خود، سیاست‏هاى امنیتى ،اقتصادى و توسعه را تضمین خواهد نمود. شورا و كمیسیون براى چنین سازگارى‏اى تضمین خواهند داد و به این منظور همكارى خواهند داشت. هر یك از آنها اجراى این سیاستها را براساس اختیارات خاص خود تضمین خواهند نمود.« 7- ماده E به صورت زیر جایگزین خواهد شد: »پارلمان، شورا، كمیسیون، دیوان دادگسترى و دیوان محاسبات اروپایى، اختیارات خود را بر اساس شرایط و اهداف پیش بینى شده اعمال خواهند كرد. از یك طرف، از طریق معاهدات مؤسس جوامع اروپایى و معاهدات بعدى و قوانین اصلاحى و مكمل ضمیمه شده به آنها و از طرف دیگر، از طریق سایر مقررات این معاهده « 8- ماده F به صورت ذیل تغییر خواهد كرد: (a)پاراگراف 1 به این صورت زیر جایگزین خواهد گردید: »01 اتحادیه براساس اصول آزادى، دموكراسى، احترام به حقوق بشر و آزادیهاى بنیادین، و حكومت قانون ،اصول مشترك میان دولتهاى عضو بنا نهاده مى‏شود.« (b)پاراگراف (3) موجود تبدیل به پاراگراف (4)خواهد شد و یك پاراگراف جدید(3) به شكل زیر درج خواهد شد: »3. اتحادیه به هویت ملى دولتهاى عضو، احترام مى‏گذارد.« 9- درپایان تیتر اول، ماده زیر درج خواهد گردید: »ماده F.1 1. شورا، گردهمایى متشكل از سران دولتها و حكومت‏ها براساس پیشنهاد13دولتهاى عضو یا از طریق كمیسیون بعد از كسب رضایت پارلمان اروپایى، در صورت وجود یك نقض شدید و مداوم اصول مندرج درماده F.1 توسط دولت عضو، بعد از دعوت حكومت دولت مورد بحث جهت بیان اظهاراتش تصمیم‏گیرى مى‏كند. 2. در صورت اتخاذ چنین تصمیمى، شورا با اكثریت لازم ممكن است برخى از حقوقى كه از اجراى این معاهده براى دولت متعاهده مذكور، حاصل مى‏شود را معلق كند، از جمله حقوق مربوط به راى‏گیرى از نماینده حكومت دولت مذكور در شورا. همچنین در عمل شورا مى‏تواند آثار چنین تعلیقى را درباره حقوق و تعهدات طبیعى و قانونى اشخاص نیز تسرى دهد. براساس این معاهده تعهدات دولت متعاهد مذكور در هر موردى الزام آور نسبت به آن دولت خواهد بود. 3. شورا، با كسب اكثریت لازم بعداً مى‏تواند در صورت تغییر وضعیت در باره تغییر یا لغو اقدامات صورت گرفته براساس پاراگراف (2) تصمیم بگیرد. 4. در اجراى این ماده، شورا بدون در نظر گرفتن راى نمایندگى حكومت دولت مورد بحث اقدام خواهد كرد. آراء ممتنع اعضاء این سند كه شخصاً یا به نمایندگى صادر مى‏شود مانع از قبول آراء مذكور در پاراگراف (1) نخواهد شد. اكثریت لازم عبارتست از همان میزان از آراى معتبر اعضاى شورا كه در بند 2 ماده 148 معاهده تاسیس جامعه اروپایى تعیین شده است. این پاراگراف، در صورت تعلیق حقوق راى‏گیرى، باتوجه به پاراگراف (2) اعمال خواهد شد. 5. براساس اعمال این ماده، پارلمان اروپایى با اكثریت قاطع 23 آراء كه نمایانگر اكثریت اعضاء اتحادیه مى‏باشد، اقدام خواهد كرد. 10- تیترV به صورت زیر جایگزین خواهد گردید: »تیترV مقررات مربوط به سیاست خارجى و امنیتى مشترك ماده j.1 1. اتحادیه سیاست خارجى و امنیتى مشتركى كه تمام جوانب سیاست و خطمشى‏ء مذكور را در بر بگیرد، باتوجه به اهداف زیر تعیین نموده و اجرا خواهد كرد: - حفظ ارزشهاى مشترك، منافع اساسى، استقلال و یكپارچگى اتحادیه مطابق اصول منشور ملل متحد. - تقویت امنیت اروپادر همه اشكال . - حفظ صلاح و تقویت امنیت بین المللى بر اساس اصول منشور ملل متحد و اصول سند نهایى هلسینكى و اهداف منشور پاریس از جمله مقررات مربوط به مرزهاى داخلى . - توسعه همكارى بین المللى . - توسعه و تثبیت دموكراسى و حكومت قانون و احترام به حقوق بشر و آزادیهاى بنیادین . 2. دولتهاى عضو باید به طور فعال و صریح ضمن داشتن روح وفادارى و همبستگى متقابل، سیاست خارجى و امنیتى اتحادیه راتضمین نمایند. دولتهاى عضو در جهت بهبود و توسعه یكپارچگى سیاسى متقابل خود، با همدیگر همكارى خواهند داشت. آنها از هر اقدامى كه مخالف با منافع اتحادیه باشد یا احتمالاً كارایى آن را به صورت یك نیروى متحد در روابط بین المللى تضعیف نماید، خودارى خواهند نمود. شورا تضمین خواهد كرد كه اصول مزبور انجام یافته‏اند. ماده2 .j اتحادیه، اهداف وضع شده در ماده j.1را از طرق ذیل تعقیب خواهد نمود: - ارائه اصول و رهنمودهاى كلى براى سیاست خارجى و امنیتى مشترك . -تصمصم‏گیرى راجع به تدابیر و استراتژى‏هاى مشترك . -اتخاذ اقدامات مشترك . - اتخاذ مواضع مشترك . -تقویت همكارى سازمان یافته میان اعضا در سلوك سیاسى خود. ماده j.3 1. شوراى اروپایى اصول و رهنمودهاى كلى جهت سیاست خارجى و امنیتى مشترك ارائه خواهد داد، من جمله از بابت ضرورتهاى دفاعى . 2. شوراى اروپایى تدابیر مشتركى را جهت اجرا توسط اتحادیه در بخشهایى كه دولتهاى عضو داراى منافع عمده و مشترك هستند، تعیین خواهد كرد. تدابیر مشترك باتوجه به اهداف‏شان، طول مدت و شیوه‏هاى آن كه توسط اتحادیه و دولتهاى عضو بدست داده خواهد شد، وضع خواهند شد. 3. شورا تصمیمات لازم براى ارائه و اجراى سیاست خارجى و امنیتى مشترك را براساس رهنمودهاى عمومى ارائه شده به وسیله شوراى اروپایى، اتخاذ خواهد كرد. شورا تدابیر مشترك را به شوراى اروپایى توصیه خواهد نمود و آن‏ها را بویژه با اتخاذ قوانین و مواضع جمعى(مشترك) اجراخواهد نمود. شورا از طریق اتحادیه، وحدت، سازگارى و كارایى قوانین را تضمین خواهد نمود. مادهj.4 1. شورا اقدامات مشتركى را اتخاذ خواهد كرد، اقدامات مشترك در آن وضعیت‏هاى خاصى اعمال مى‏شوند كه اقدام عملى توسط اتحادیه به عنوان شرط لازم، مفروض دانسته شود. این قوانین اهداف، حوزه (فعالیت)، ابزار (موردنیاز) و درصورت ضرورت مدت و شرایط لازم براى اجراى عملیات مزبور را تنظیم و در اختیار اتحادیه قرار خواهند داد. 2. درصورتیكه تغییر اوضاع و احوال به گونه‏اى باشد كه داراى تبعات قابل توجهى نسبت به مسئله‏اى كه موضوع اقدامات مشترك است، باشد، شورا اصول و اهداف قانون مزبور را مورد بررسى قرار خواهد داد و تصمیمات ضرورى را اتخاذ خواهد كرد. تازمانى كه شورا اقدامى نكرده است، اقدام مشترك معلق خواهد ماند. 3. اقدامات مشترك دولتهاى عضو را نسبت به مواضعى كه اتخاذ كرده‏اند و در جریان فعالیت‏هاى خود متعهد خواهد كرد. 4. شورا مى‏تواند از كمیسیون درخواست نماید كه كمیسیون پیشنهادات مناسبى را در رابطه با سیاست خارجى و امنیتى مشترك، ارائه دهد تا اجراى قانون مشترك را تضمین نماید. 5. هرگاه طرحى جهت اتخاذ یك اقدام ملى (داخلى در یك كشور عضو) وجود داشته باشد یا اقدام ملى در تعقیب اقدام مشترك اخذ شود، اطلاعات مربوط به آن در هر حال جهت اخذ مجوز در صورت نیاز براى شورهاى مقدماتى در شورا تهیه خواهد شد. تعهد به فراهم نمودن اطلاعات مقدماتى شامل حال مواردى نخواهد بود كه صرفاً یك جابجایى ملى تصمیمات شورا هستند. 6. در مواردى كه نیاز ضرورى ناشى از تغییر وضعیت باشد و در صورت فقدان تصمیم شورا، دولتهاى عضو مى‏توانند اقدامات ضرورى را به عنوان یك امر اضطرارى ضمن توجه به اهداف كلى اقدام مشترك اتخاذ نمایند. دولت عضو مربوطه، بلافاصله شورا را از چنین اقداماتى در جریان خواهد گذاشت . 7. اگر مشكلات بزرگى دراجراى یك اقدام مشترك وجود داشته باشد، دولت عضو آن‏ها را به شورا ارجاع خواهد نمود و شورا آن‏ها را به بحث گذاشته راه حل مقتضى را بررسى خواهد نمود. این راه حلها مخالف با اهداف قانون مشترك یا در جهت تضعیف كارایى آن نخواهد بود. 

قیمت فایل فقط 3,500 تومان

خرید

برچسب ها : تغییرات اساسی معاهده ماستریخت بر اساس معاهده آمستردام , تغییرات اساسی , معاهده ماستریخت , معاهده آمستردام , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 298 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

حقوق تجارت

حقوق تجارت دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 186 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 152

حقوق تجارت یا حقوق بازرگانی، مجموع قواعدی است كه امور مربوط به تجار و شركتهای تجارتی و روابط و معاملات تجارتی را تنظیم می‎نماید و دولت ضامن اجرای آن است به عبارت دیگر آن قسمت از حقوق كه بر روابط و امور تجارتی حاكم است، حقوق تجارت نامیده می‎شود

قیمت فایل فقط 15,000 تومان

خرید

حقوق تجارت

 

مقدمه

تعریف حقوق تجارت داخلی:

  1- حقوق تجارت یا حقوق بازرگانی، مجموع قواعدی است كه امور مربوط به تجار و شركتهای تجارتی و روابط و معاملات تجارتی را تنظیم می‎نماید و دولت ضامن اجرای آن است. به عبارت دیگر آن قسمت از حقوق كه بر روابط و امور تجارتی حاكم است، حقوق تجارت نامیده می‎شود.

مقام حقوق تجارت داخلی:

2- حقوق تجارت یكی از رشته‎های حقوق خصوصی است. حقوق،‌ همان‎طور كه می‎دانیم، به دو شعبه حقوق ملی یا داخلی و حقوق بین‎المللی یا خارجی منقسم می‎شود. حقوق خارجی دارای دو رشته عمده است، حقوق بین‎الملل عمومی و حقوق بین‎الملل خصوصی، حقوق بین‎الملل عمومی روابط دولتها با یكدیگر و روابط آنها را با سازمانهای بین‎المللی و حقوق بین‎الملل خصوصی روابط افراد كشور را با بیگانگان یعنی اتباع سایر دولتها تنظیم می‎كند.

3- حقوق داخلی به دو رشته حقوق عمومی و حقوق خصوصی تقسیم می‎گردد. حقوق عمومی بر روابط افراد یك كشور با دولت مربوط به آن حكومت می‎كند و دارای رشته‎های مختلف با عناوین حقوق اساسی، حقوق اداری، حقوق مالیه، حقوق كیفری یا حقوق جزا و آیین دادرسی مدنی و كیفری می‎باشد. حقوق كار و حقوق تعاون را نیز می‎توان در زمره رشته‎های آن قرار داد. حقوق خصوصی روابط افراد یك كشور را با یكدیگر تنظیم و بر آن حاكم است، عمده‎ترین رشته حقوق خصوصی حقوق مدنی است. حقوق تجارت نیز یكی از رشته‎های آن است. حقوق دریایی و حقوق هوایی را نیز ار رشته‎های حقوق خصوصی به شمار می‎آورند.

4- بدین‎ترتیب حقوق تجارت از رشته‎های حقوق خصوصی بوده و در حقوق داخلی مقام دارد و لذا اصولاً تنظیم روابط افراد را با یكدیگر عهده‎دار است مع‎ذالك موارد  متعددی در حقوق تجارت وجود دارد كه حاكم بر مرابطات و مناسبات تجار و شركتهای تجارتی با دولت است مانند: ثبت شركتهای تجارتی، ورشكستگی تاجر و شركتهای تجارتی و تصفیه امور آنها پس از ورشكستگی، استفاده از علائم تجارتی و غیره، و از این جهت حقوق تجارت با حقوق عمومی ارتباط و مقارنه دارد.

سابقه مقررات تجارت داخلی در ایران:

5- در ایران بعد از اسلام روابط تجارتی نیز مانند سایر روابط مربوط به حقوق خصوصی، تابع احكام و مقررات شرع بوده و نظرات و فتاوی فقهاء در كتب فقهی با عناوین متاجر و مكاسب مورد عمل بوده است. اولین مقررات موضوعه مربوط به تجارت مقرراتی تحت عنوان «قبول و نكول بروات تجارتی»، مورخ 29 ثور[1] 1298 قمری می‎باشد. اولین قانون تجارت ایران قانون تجارت مصوب 1303 و 1304 شمسی است كه مركب از سه فقره قانون و مجموعاً دارای 387 ماده بوده است. به موجب این قانون، شركتهای تجارتی دارای عنوان شده، و دفاتر تجارتی برای تجار و شركتهای تجارتی مقرر گردیده، اسناد تجارتی تابع قواعد مخصوص گشته، تصفیه امور ورشكسته نظم و ترتیب قانونی پیدا كرده است.

6- در سیزده اردیبهشت ماه سال 1311 قانون تجارت دیگری در 600 ماده به تصویب رسیده كه قانون تجارت مزبور را نسخ كرده و در حال حاضر نیز اجرا می‎شود. در 24/12/1347 قانونی به نام «لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت» در 300 ماده تصویب شده كه راجع به شركتهای سهامی عام و خاص بوده و جانشین مواد 21 تا 9 3 قانون تجارت مصوب 1311 كه در مورد شركتهای سهامی سابق می‎باشند، گردیده است. با وجود این، موارد مزبور، طبق ماده 299 قانون اصلاحی مذكور، در مواردی كه ناظر بر سایر انواع شركتهای تجارتی می‎باشند، به قوت خود باقی هستند.

منابع حقوق تجارت داخلی:

7- منابع حقوق تجارت ایران عبارتند از:

- قرآن مجید.

- احكام و مقررات اسلامی و اصول و قواعدی چون اصل برائت، اصل صحت، اصل استصحاب، اصل لزوم، قاعده لاضرر، قاعده ید، منع دارا شدن غیرعادلانه، جبران خسارت ناروا و غیره.

- منابع معتبر اسلامی و فتاوی معتبر.[2]

- اصول و مقررات قانون اساسی.

8- قوانین عادی، از جمله قانون تجارت مصوب 13/2/1311 با تغییرات و ا صلاحات بعدی ‎- قانون اصلاح قسمتی از قانون تجارت، مصوب 24/12/1347 ‎- قانون راجع به ثبت شركتها، مصوب 2/3/1310 ‎- قانون ثبت علائم و اختراعات، مصوب 1/4/1310 ‎- قانون مدنی، مصوب 18/2/1307 و 1313 و 1314 با تغییرات و اصلاحات بعدی ‎- قانون اداره تصفیه امور ورشكستگی، مصوب 24/4/1318 ‎- قانون صدور چك، مصوب 16/4/1355 با تغییرات و اصلاحات بعدی ‎- قانون مالیاتهای مستقیم، مصوب 3/12/1366 ‎- و غیره.

9- مقررات دیگر، از جمله نظامنامه امضاء و پلمپ دفاتر تجارتی، مصوب 10/3/1311 ‎- نظامنامه راجع به كسبه جزء، مصوب 15/3/1311 ‎- آئین‎نامه موادی از قانون تجارت در خصوص امور ورشكستگان، مصوب 16/3/1311 ‎- نظامنامه قانون تجارت در خصوص ثبت شركتها، مصوب 1311 ‎- ئین‎نامه قانون اداره تصفیه امور ورشكستگی، مصوب 1318 ‎- آئین‎نامه دفتر ثبت تجارتی، مصوب فروردین ماه 1325 با اصلاحات بعدی ‎- آئین‎نامه نصب و ثبت اجباری علائم تجارتی، مصوب 3/2/1328 ‎آئین‎نامه اصلاحی اجرای قانون ثبت علائم و اختراعات، مصوب 14/4/1337 ‎- تصویب‎نامه قانونی انبارهای عمومی، مصوب 11/6/1340 با اصلاحات بعدی ‎- آئین‎نامه انبارهای عمومی، مصوب 2/10/1340 ‎- آئین‎نامه اجرایی قانون تأسیس بررسی اوراق بهادار، صوب 14/4/1345 ‎- آئین‎نامه نحوه انتخاب بازرس در شركتهای سهامی عام، مصوب 13/11/1349 ‎- و غیره.

20- عرف تجارتی، قواعد و رسومی كه بین تجار رعایت شده و مورد عمل قرار می‎گیرد، نیز از منابع حقوق تجارت به شمار می‎رود.

زیرا قانون تجارت، عرف تجارتی را پذیرفته و در مواردی آن را ملاك قرار می‎دهد. مثلاً موردی كه دلال می‎تواند مخارجی را كه برای خرج معامله كرده است، مطالبه كند یا موردی كه فروشمال به نسیه از طرف حق‎العمل كار، بدون رضایت آمر مجاز است.[3]

11- رویه قضائی، كه به موجب آراء هیأت عمومی دیوان عالی كشور ایجاد می‎شود در امور تارتی مانند امور مدنی و جزائی، به منزله قانون بوده و در زمره منابع حقوق تجارت قرار دارد.

12- عقاید علمای حقوق در زمینه امور و مسائل و موضوعات حقوق تجارت و تفسیرهای علمی و اظهارنظر آنان، از لحاظ نقش راهنمائی كه دارند از منابع غیررسمی و غیرمستقیم حقوق تجارت به شمار می‎رود.

13- قراردادهای بین‎المللی كه از طرف ایران پذیرفته شده‎اند مانند قرارداد عمومی پاریس در مورد حمایت مالكیت صنعتی و تجارتی،[4] و غیره را نیز باید از منابع حقوق تجارت ایران محسوب داشت.

 

بخش اول

كلیات

الف‎- مقدمه

تجارت در شكوفائی اقتصاد كشورها نقش عمده‎ای را ایفاء می‎نماید؛ بنابراین اصل حقوق تجارت یكی از مهمترین رشته‎های حقوق خصوصی محسوب می‎شود. اگر توسعة ماشینیسم و تحولات اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد، ملاحظه می‎شود كه به علل مذكور، روابط اجتماعی مردم بیش از پیش متعدد گردیده است و در نتیجه امروزه در اغلب كشورهای جهان به استثنای بعضی از كشورها مانند انگلستان، هلند، ایتالیا و سوئیس (هرچند كه تأسیسات حقوقی خاص تجار در ممالك اخیر دیده می‎شود)، حقوق مدنی قستی از حقوق خصوصی را تشكیل داده است و رشته‎های دیگری از قبیل: حقوق تجارت، حقوق دریائی، حقوق هوائی هر یك به طور مستقل و تحت حاكمیت مقررات مخصوص خود عمل می‎نمایند. نكته‎ای كه باید به آن توجه داشت این است كه اگر قوانین خاص مواردی را پیش‎بینی نكرده باشند در این صورت به قواعد عام حقوق مدنی مراجعه می‎شود.

ب- ثنویت یا دوگانگی حقوق مدنی و حقوق تجارت

در این مورد چنین استدلال شده است:

اول- تسهیل گردش ثروت

حقوق مدنی با مالكیت ارضی و اقتصاد كشاورزی منطبق بوده و هدفش حمایت و حفظ ثروت است در صورتی كه هدف حقوق ت جارت بیشتر تسهیل گردش ثروت بوده و با انجام امور صنعتی و تجارتی، حقوق مزبور می‎خواهد با اشخاصی كه در آن امور به طور فعال شركت دارند ارتباط مستقیم برقرار نماید و چون اشخاص اخیر به حد كافی از خطرات حرفه‎ تجاری مطلع هستند، بنابراین نیازی به حمایت حقوقی خیلی وسیع مانند اشخاص حقوق مدنی ندارند، لذا ایجاب می‎كند كه حقوق تجارت از مقررات مخصوص به خود تبعیت نماید.

دوم ‎- اصل سرعت

اصل سرعت لازمة تجارت است زیرا انعقاد قراردادها و اجرای آنها نیاز به سرعت دارد و هر قدر سرمایه‎ها سریع‎تر گردش كنند به همان اندازه شركتهای تجارتی و یا خدماتی و غیره فعال‎تر شده و مآلاً رفاه جامعه تأمینمی‎گردد و با توجه به اینكه قواعد حقوق مدنی در قراردادها انعطاف كمتری دارند، لذا  موجبات ركود امور اقتصادی را فراهم می‎سازند، به همین جهت حقوقی ساده‎تر از حقوق مدنی برای ایجاد سرعت لازم است، هرچند كه این سادگی از حمایت حقوقی كمتری برخوردار باشد.

سوم ‎- دلایل و انواع آن

در حقوق تجارت برخلاف حقوق مدنی[5] برای اثبات تعهدات، آزادی عمل بیشتری وجود دارد و به طور كلی انعقاد قراردادهای تجارتی چه از نظر تشریفات و چه به عنوان دلیل تابع نوشتة كتبی نمی‎باشد و تاجر می‎تواند قرارداد خود را به طور شفاهی و حتی به طور تلفنی منعقد كرده و به طرق مختلف از قبیل دفاتر تجارتی، مكاتبات، فاكتورها، شهود و غیره اثبات نماید. ضمناً دفاتر تجارتی همیشه به نفع طلبكار قابل استناد می‎باشد.

چهارم ‎- اسناد تجارتی

اسناد تجارتی در حقوق تجارت كه نشان‎دهندة مطالبات یا مالكیت كالا می‎باشد، از تشریفات ساده‎ای تبعیت می‎نمایند. اسناد مذكور عبارتند از:

برات[6]، سفته[7]، چك[8]، اوراق بهادار از قبیل سهام[9]، اوراق قرضه[10]، سهم مؤسس[11]، قبوض انبار[12] (كه نشان‎دهندة اجناس سپرده شده در انبار عمومی است) و بالاخره شناسایی یا قبول كالا در روی كشتی كه در حال حمل دریائی است.

ملاحظه می‎شود چنین خصوصیاتی، وجود دادگاه‎های تجارتی و یا لااقل شعب خاص ا مور تجارتی و آئین د ادرسی بسیار ساده و در عین حال سریع را توجیه می‎نماید. اسناد تجارتی به دارندة آن تأمین بیشتر می‎دهد زیرا چنین دارنده‎ای می‎تواند در رأس مهلت‎های مقرر در حقوق تجارت دیون خود را مطالبه نماید بدون آنكه بدهكار بتواند مهلت اضافی برای پرداخت تقاضا و یا به تهاتر استناد نماید.

ضمناً حقوق تجارت تشریفات آگهی از وضع عملیات تجار را برای آگاهی اشخاص ثالث و حفظ حقوق آنان افزایش داده است مانند ثبت در دفاتر تجارتی، نشر آگهی تغییرات سرمایة تجارتی شركتها، ورشكستگی، وثائق تجارتی از قبیل رهن تجارتی و غیره.

ضمناً در حقوق تجارت، عملیات بانكی، برات تجارتی، معاملات بیمه، مالكیت صنعتی و تجارتی، اوراق بهادار[13]، الزامات تجار مورد بحث قرار گرفته كه در قانون مدنی پیش‎بینی نشده است.

پنجم ‎- شدت عمل در مورد تاجر یا شركت تجارتی بدهكار

اجرای تعهدات در امور تجارتی نیاز به شدت عمل دارد تا تاجر بدهكار دیون خود را ادا نماید. ضمناً برای جلب اعتماد مردم و طلبكاران به شركتهای تجارتی، س ازمانهای دولتی و یا نیمه دولتی برای كنترل امور تجارتی در كشورهای مختلف تأسیس گردیده است تا طلبكار بر مبنای اعتماد، اقدام به سرمایه‎گذاری كرده و به این ترتیب به زندگی اقتصادی كشور تحرك و بهبود ببخشد. در صورتی كه در حقوق مدنی از طلبكاران حمایت كمتری شده است؛ به عبارت دیگر،‌حقوق مدنی در مورد اشخاص اخیر بسیار محتاط و در مورد بدهكاران زیاد سخت‎گیر نمی‎باشد.

در اثبات این مطالب می‎توان گفت كه در حقوق تجارت اگر تاجری نتواند از عهده پرداخت دیون خود برآید مشمول مقررات ورشكستگی و تصفیه اموال ورشكستگی گردیده و از مداخله در اموال و حقوق مالی خود ممنوع می‎گردد و ضمناً از طلبكاران و تاجر ورشكسته به طور مساوی حمایت می‎شود در صورتی كه در حقوق مدنی هر یك از طلبكاران كه آگاه‎تر از دیگران باشد، می‎تواند نسبت به وصول طلب خود اقدام نماید و دادگاه برحسب ادعای طلبكار در مورد برخی از اموال مدیون، اتخاذ تصمیم می‎نماید.

ششم ‎- مداخلة دولت در امور تجارتی

حقوق تجارت ترجمان شكل حقوق سیاست اقتصادی است. نظر به اینكه این سیاست خیلی سریع تحول پیدا می‎كند،  لذا حقوق تجارت برخلاف حقوق مدنی، تابع چنین تحولی می‎باشد و امروزه دولتها به منظور جلوگیری از افراط در رقابت و حمایت از افرادی مانند كارگران، پس‎اندازكنندگان و مصرف‎كنندگان كه قدرت مالی كمتری دارند و یا برای حفظ منافع عمومی، نوعی اقتصاد ارشادی را جایگزین رقابت ناسالم كرده‎اند؛ در صورتی كه حقوق مدنی كه بر مبنای اخلاق و سازمان خانواده و جامعه تكیه دارد از تحول آرام‎تری برخوردار می‎باشد.

منابع حقوق تجارت را بیشتر عرف تجارتی و روابط شغلی تشكیل می‎دهد و به علاوه حقوق شغلی در دنیای امروز مانند وكالت و طبابت، مهندسی، كشاورزی و غیره در حال توسعه می‎باشد.

حقوق تجارت برخلاف حقوق مدنی، تحت تأثیر حقوق عمومی و مداخلة دولت قرار می‎گیرد زیرا همان‎طوری كه اشاره شد اقتصاد در كشورهای سرمایه‎داری به لحاظ اینكه ارتباط با منافع عامه دارد به ابتكار آزاد بنگاه‎های تجارتی خصوصی واگذار نمی‏شود بلكه در موارد متعددی دولت بر آنها نظارت دارد؛ مانند: كنترل ارز[14] و تجارت خارجی، كنترل بانكها و توزیع اعتبار، كنترل حمل و نقل زمینی (از قبیل راه‎آهن)، هوائی و دریائی، جیره‎بندی بعضی از محصولات، برقراری مالیات و یا معافیت از آن به لحاظ اهداف اقتصادی در كشور، اعمال مجازاتهای جزائی خاص مثلاً برای جلوگیری از تقلب در فروش یا محدودیت ورود به شغل تجارت در شركتهای سهامی عام، مانند ممنوع كردن محكومین جزائی و ورشكستگان یا كسب مجوز اداری قابل قبول، تنظیم مقررات آمره در مورد شركتهای حمل و نقل و بیمه و غیره، به طور خلاصه، دولت خواه به وسیلة ملی كردن بعضی از بنگاه‎های تجارتی، مانند: شركتهای بیمه، بانكها، صنعت نفت و گاز و الكتریسیته، ماشین‎سازی و غیره و خواه از طریق مشاركت در شركتها، بالشخصه صاحب صنعت و تجارت می‎شود. چنین مداخلاتی نوعی حقوق، بنام حقوق اقتصادی كه در آن حقوق تجارت نقش عمده‎ای دارد، به وجود آورده است و امروزه بنگاه‎های صنعتی به حد زیادی مشمول حقوق مذكور می‎باشند.

هفتم ‎- وحدت حقوق تجارت

در خاتمه می‎توان به این نكته اشاره كرد كه با وجود دلبستگی به حفظ منافع ملی و میهنی مدتهاست حقوق تجارت در اثر فشار نیازهای تجارت بین‎المللی گرایش به وحدت دارد و قراردادهائی در این زمینه بین كشورهای مختلف منعقد شده است؛ مانند: قرارداد 1890 در مورد حمل و نقل با راه‎آهن، قراردادهای بروكسل در خصوص حمل و نقل هوائی و قرارداد ژنو سال 190 و 1931 در مورد اسناد تجارتی، قرارداد پاریس و برن راجع به حمایت بین‎المللی از مالكیت صنعتی و تجارتی، ادبی و هنری، قوانین دادگاه اتاق بازرگانی بین‎المللی اول ژوئن 1975 و بالاخره قواعد داوری كمیسیون حقوق تجارت بین‎الملل سازمان ملل متحد قطعنامة شمارة 98/31 مصوب مجمع عمومی مورخ 15 دسامبر 1976 كه قسمتی از موضوع بحث حقوق تجارت بین‎الملل را تشكیل می‎دهد. حقوق تجارت ایران كه اكنون در كشور ما اجرا می‎شود از قانون بلژیك كه آن هم به نوبة خود از قانون تجارت ناپلئون اول اقتباس شده است مشتمل بر 600 ماده می‎باشد. علاوه بر آن در 24 اسفند ماه 1347 لایحة قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت در 300 ماده به تصویب رسیده كه فقط شامل شركتهای سهامی عام و خاص است.

ج- تاریخ حقوق تجارت

اول ‎- در دورة قدیم[15]

قدیمی‎ترین قوانینی كه بشر تنظیم كرده به احتمال زیاد قانون ح مورابی است گرچه تاریخ تدوین آن دقیقاً معلوم نیست ولی بین دو یا سه هزار سال پیش از میلاد مسیح در زمان امپراطوری بابل بوده است.

پس از آنكه بابل به دست ایرانیان فتح شد[16]، قوانین مذكور به خصوص در قسمت تجارت كه بابلیها از آن نتیجه خوب گرفته بودند، پذیرفته شد و به وسیلة فاتحان ایرانی در سراسر جهان گسترش یافت[17].

در قوانین تجارت بابل، مقرراتی در مورد وام با بهره، امانت، شركت و حق‎العمل كاری دیده می‎شود[18].

مصریهائی كه در درة نیل به كشاورزی اشتغال داشتند تجارت را امر پستی می‎شمردند و آن را به كلدانیها یا یهودیان كه خارجی محسوب می‎شدند واگذار می‎كردند ولی مدارك قابل توجهی در مورد تجارت از خود باقی نگذاشته‎اند.

فنیقی‎ها از اولین دریانوردان بزرگ بوده‎اند كه مقررات تجارت دریائی را به وجود آوردند. در مجموعه‎هائی از قوانین قدیم خاطره قانون فنیقی مربوط به جزیرة رودس[19] تحت عنوان رویدادوژادی[20] كه به موجب آن اگر برای نجات كشتی از غرق شدن، مقداری از محموله به دریا انداخته می‎شد خسارت وارده را بین صاحبان كالا تقسیم می‎كردند، باقی مانده است. بعضی از حقوقدانان معتقدند كه روش مزبور مبنای تئوری خسارت مشترك امروزی را تشكیل می‎دهد.

بعد از فنیقی‎ها تجارت مدیترانه‎ای از قرن ششم قبل از میلاد مسیح به دست یونانیان افتاد. مدافعات وكلا در امور تجارتی، به خصوص آنروكرات و دموستن كه حاكی از بحث در قراردادهای متعدد تجارتی می‎باشد در بین تجار یونانی رایج بوده است. در مدافعات وكلای مزبور، اعمال بانكی در مورد خرید گندم از سواحل دریای سیاه و همچنین امور مربوط به واردات به تفصیل منعكس شده است.

در یونان نوعی وام با قبول خطرات بزرگ احتمالی معمول بوده كه بر طبق آن وام‎دهنده در صورت غرق شدن كشتی، پول خود را از دست می‎داد و در غیر این صورت سود بیشتری می‎گرفت.

دوم ‎- در روم

رومیها تجارت دریائی را از شرقیها آموختند، اما نظر به اینكه شغل آنها ملاكی و یا كشاورزی بود تجارت را امری مربوط به غلامان می‎دانستند. بر مبنای همین طرز تفكر چون خارجیان از حقوق كمتری بهره‎مند بودند لذا به راحتی توانستند به امر تجارت اشتغال ورزند.

از طرف دی گر در روم پدر خانواده شخصاً به تجارت نمی‎پرداخت، بلكه آن را از جمله وظایف بردگان، پسر خانواده و یا بردگان آزاد شده می‎دانست؛ مع‎الوصف دعاوی علیه پدر خانواده اقامه می‎گردد. به علاوه در امپراطوری قدیم روم یك آرستو كراسی پولی به وسیلة شوالیه‎ها ایجاد شده بود.

اقتصاد در این دوره تغییر شكل پیدا می‎كند و مداخلة بیش از پیش دولت اقتصاد را به طرف ارشادی سوق می‎دهد؛ مانند: نرخ‎گذاری قیمتها، انحصارات دولتی، اخذ مالیات و تعیین میزان واردات و غیره.

اما حقوق روم در این دوره هرگز حقوق تجارت خاصی نداشت، ولی امور تجارتی با تشریفات كمتری انجام می‎پذیرفت. رومیها بعضی از تأسیسات تجارت دریائی را از مردم كنار مدیترانه پذیرفته و مورد عمل قرار دادند و از نظر حقوق تجارت زمینی از قبیل بعضی از قراردادهای بانكی، حسابداری، طرح دعاوی جمعی علیه مدیون، مداركی هنوز هم در حقوق روم باقی مانده است ولی رونق تجارت در روم و اروپا پس از حملات به امپراطوری روم از قرن 4 تا 6 رو به اضمحلال گذاشت.[21]

سوم ‎- در دورة اسلامی[22]

با بررسی منابع فقه اسلامی (قرآن سنت، اجماع، عقل و قیاس)، ملاحظه می‎شود كه متون قرآن توسط وحی در اوایل قرن هفتم میلادی در مكه به حضرت محمد(ص) نازل گردید و رفتار و گفتار و كردار و تقریرات پیغمبر اكرم(ص) و امام (در مورد شیعه) نیز مفسر كلمات خداوند می‎باشد.

همان‎طوری كه رسول خدا می‎فرماید: بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَ‌كارِ‌مَ الاَخْلاق یعنی هدف از بعثت، تكمیل اخلاق كریمانه است، نتیجه گرفته می‎شود كه در جامعة اسلامی كلیة‌روابط اجتماعی باید بر مبنای فضائل اخلاقی و در نظر گرفتن اعتقادات مذهبی استوار باشد؛ بدین ترتیب امور تجارتی و اقتصادی هم در چهارچوب اصول مذكور و مفاهیم عدالت‎خواهی مورد بحث قرار می‎گیرد. قواعد عادلانه و انسانی در حقوق مدنی، مانند: بیع، اجاره، شركت، رهن، قرض، مضاربه، مزارعه و مساقات، جعاله و غیره مورد مطالعه قرار گرفته است. قواعد مذكور اصول كلی و مقررات عام را تشكیل می‎دهند.

از جمله اصول مهم حقوق  تجارت در عصر حاضر، گردش ثروت و توزیع عادلانة آن می‎باشد كه در كتاب آسمانی به شرح زیر پیش‎بینی شده است:

یا اَیّها الّذِینَ آمَنُوا اِنَّ كثیراً مِنَ الاَحْبارِ والرُّهْبانِ لَیَاكُلُونَ اَمْوالَ النّاسِ بالباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ وَالّذینَ یَكْنِزُونَ الزَّهَبَ‌ وَالفِضَّهَ وَلا یُنفِقُونَها فی سَبیلِ اللهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذابِ اَلیمٍ.

(ای اهل ایمان، بسیاری از علماء و راهبان اموال مردم را به باطل طعمة خود كرده و از راه خدا بازمی‎دارند و كسانی كه طلا و نقره را  گنجینه و انشابته می‎كنند و آنها را در راه خدا انفاق نمی‎كنند آنها را به عذاب دردناك بشارت بده)[23].

بنابراین اسلام با تجویز گردش ثروت و منع تمركز آن، افراد جامعه را به كار و كوشش تشویق نموده است و خداوند در این مورد می‎فرماید:

وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَریَ اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ‎و ‎…

(ای رسول ما بگو به مردم كه عمل كنید، خداوند و رسول او و مؤمنان بر عمل آنان آگاهی دارند).[24]

ضمناً به منظور توزیع عادلانه ثروت و كمك به اشخاصی كه هیچ‎گونه قدرت كار در جامعه ندارند، خداوند زكات را واجب دانسته كه یكی از فوائد آن توزیع عادلانة ثروت خواهد بود و می‎فرماید:

وَ اَقیمُو الصَّلوهَ وَ اتُو الزّكوه.

(ای اهل ایمان شما نماز را به پا دارید و زكات مال خود را بدهید).[25]

و نیز ربا و احتكار كه موجبات استثمار طبقه‎ای را از طبقة دیگر فراهم می‎سازد در اسلام منع گردیده است.

هدف از تجارت در اسلام فراهم ساختن وسایل رفاه عمومی در جامعة بشری است و برای رسیدن به این منظور آشنائی به دانش فقهی ضروری خواهد بود.

در این مورد امام صادق علیه‎السلام چنین می‎فرماید:[26]

مَنْ اَرادَ التّجارهَ فَلْیَتَفَقَّهْ فی دِینِهِ لِیَعْلَمْ بِذلِ‌كَ ما یَحِلُّ لَهُ مِمّا یُحَرِّمُ عَلَیْهِ، وَ مَنْ لَمْ یَتَفَقّه فی دینِهِ ثُمَّ اتَّجَرَ تَوِّرَطَ الشُّبَهاتِ.

(كسی كه ارادة تجارت كند، باید در دین خود نفقه بنماید، تا به واسطة‌آن حلال و حرام را كه برایش مقرر شده از هم تمیز دهد كسی كه در دین خود نفقه نكند و به تجارت بپردازد در شبهات غوطه‎ور می‎شود).

در حدیث دیگر حضرت می‎فرماید:[27]

مَنْ اِتَّجَرَ بغیرِ عِلْمْ اِرْتَطَمَ فی الرِّبا ثُمِّ اِرْتَطَم.

(كسی كه بدون آگاهی تجارت كند داخل در ربا می‎شود).

از طرف دیگر مدنظر داشتن خداوند در كسب و تجارت تأكید شده است كه امام صادق علیه‎السلام به نقل از محمدبن علی‎بن الحسین (الباقر) می‎فرماید:[28]

مَنْ ذَكَر اللهَ عَزَّ وَ جَلّ فی الْاَسْواقِ غَفَرَ اللهُ لَهُ‌ بِعَدَدِ اَ‌هل‌ِها.

(هر كس پروردگار را در بازارها یاد كند خداوند به تعداد كسانی كه در آن بازارها هستند گناهان او را عفو می‎فرماید).

مَنْ ذَكَرَ اللهِ فی الاَسْواقِ غُفِرَتْ لَهُ بِعَدَدِ ما بِها مِنْ فَصیح و اَ‌عجمٍ وَالفَصیح ما یَتَكلّمْ والاَعجَمْ ما لا یَتَكَلَّم.[29]

(هر كس خداوند را در بازارها یاد كند خداوند به عدد كسانی كه می‎توانند صحبت كنند و یا آنكه قادر به تكلم نیستند گناهان او را می‎آمرزد).

اما در مورد آداب تجارت شهید ثانی در شرح لمعه چنین می‎فرماید كه: «فروشنده باید بین مشتریان اعم از حقیر و شریف و مماكس (سخت‎گیر و چانه‎زن در قیمت)، تبعیضی قائل نشود و با آنان با عدل و انصاف رفتار كند، هرگاه یكی از طرفین ناراضی شد طرف دیگر از انجام معامله خودداری نماید و همچنین عیوب ظاهری و یا پنهانی كالا را مخفی نكرده و به مشتری دروغ نگوید؛ متاع خود را تعریف و كالای دیگران را تقبیح ننماید و به اندازة مخارج روزانه خود و اشخاص واجب‎النفقه ربح بگیرد و از مكاسب محرمه بپرهیزد».

از طرف دیگر ضرر و ضرار در اسلام منع گردیده است[30] و قابل توجه این است كه اگر فرد مسلمانی برای رفع نیاز خود پیش تاجر بیاید صرف‎نظر از ثواب و عقاب، مكارم اخلاقی و انسانیت حكم می‎كند كه او احتیاج برادر مسلمان را برطبق موازین عدل و انصاف برطرف نماید.

ملاحظه می‎شود كه هدف اصلی از تجارت و مالكیت خصوصی در اسلام جمع‎آوری ثروت نبوده بلكه وسیله‎ای برای انجام خدمت به همنوعان و تعاون اجتماعی است هرچند كه اسلام براساس تشویق و ترغیب افراد جامعه به تلاش و كوشش چنین مالكیتی[31] را پذیرفته است. بنابراین جهات افتراق تاجر مسلمان با رعایت موارد مذكور و تأدیه خمس و زكاته و سایر وجوهات شرعیه با تاجر كشورهای سرمایه‎داری مشخص می‎گردد.

چهارم ‎- در قرون وسطی (از قرن 6 تا 1453 م)

تاریخ حقوق تجارت جدید در اروپا در واقع از قرون وسطی شروع می‎شود. این امر در نتیجه استقلال شهرهای ایتالیائی به خصوص فلورانس، ونیز، ژن وپیز و غیره در قر هفتم و هشتم بوده است. چون قدرت سیاسی در دست تجار و بانكداران و فروشندگان كالا بود لذا مقررات مربوط به دادگاه‎های كنسولی[32] (دادگاه‎های تجارتی) كه به امور تجار و غیرتجار رسیدگی می‎كرد تدوین شد و اعضاء این دادگاه‎ها از تجار مذكور بودند.

علل رونق تجارت در ایتالیا، حتی قبل از سقوط امپراطوری روم غربی، در اثر حملات اقوام مختلف تا انقراض روم شرقی بیزانتن[33] در سال 1453 به دست سلطان محمد فاتح پادشاه عثمانی، شامل موارد زیر بوده است:

- اعراب علاوه بر داشتن ارتباط با شرق و خاور دور با ایتالیا نیز روابط خود را حفظ كرده بودند كه كشور اخیر از نظر جغرافیائی در برقراری رابطه تجاری اروپا با اعراب نقش مهمی را ایفا می‎نمود.

- فئودالیته در ایتالیا برخلاف اروپا هنوز توسعه نیافته بود و مبارزه پاپ با امپراطور ژرمن زمینه را برای جنبشهای آزادیخواهی مناطق مختلف ایتالیا فراهم می‎ساخت تا اینكه بورژواها به زودی در شهرهای ایتالیا آزادی و استقلال كم و بیش به دست آوردند و به همین جهت همان‎طوری كه در بالا ملاحظه شد اقتدار حكومتی و امور شهری در شهرداریها توسط بورژواها اداره می‎شد كه خود آنها نیز تاجرپیشه بودند.

جریانات مذكور موجب شد كه حقوق خاص صنفی تجار به وجود آید و از طرف دیگر در شهرداریها اعضاء كنسول از تجار بودند و مقررات تجارتی به دست آنان تدوین می‎گردید.

در دادگاه‎های كنسولی مقررات مزبور نه تنها بر تجار بلكه بر غیرتجار نیز اعمال می‎شد.

در این مورد مداركی در مجموعه‎های دادگاه‎های كنسولی شهرهائی مانند: مركانز در قرن چهاردهم و ژن در قرن شانزدهم كه متضمن آراء صادره می‎باشد به چشم می‎خورد[34].

این حقوق صنفی و قضائی كه به ‌«ژوس مركاتورم»‌[35] موسوم است نتیجه‎ای است از:

- حقوق عام روم بدون در نظر گرفتن تشریفات پیچیده آن.

- حقوق كلیسائی به خصوص رعایت اصل وفای به عهد، ضمناً وام با بهره از طرف كلیسا تحریم شده بود مگر در مورد خطر سرمایه، دوری محل پرداخت و دریافت و شركت در سرمایه‎گذاری[36].

- جنبه‎های علمی تجارت و یا دریانوردی امپراطوری بیزانتن، اعراب،‌ ایرانیان، و چینی‎ها و غیره.

 


[1] - دومین ماه از برجهای دوازده‎گانه، مطابق اردیبهشت ماه، دوازده برج عبارتند از: حَمْلْ، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سُنبله، میزان، عقرب، قوس، جَدْی، دَلْوْ و حوت.

[2] - مستنداً به اصل 167 قانون اساسی.

[3] - رجوع شود به مواد 349 و 366 قانون تجارت ‎- در مورد عرف تجارتی بعداً (شماره 1290 و بعد) نیز گفتگو خواهد شد.

[4] - قرارداد عمومی پاریس به نام «اتحادیه پاریس» به واسطه عهدنامه چندجانبه در پاریس، در سال 1883 میلادی به وجود آمده و پس از آن چند بار مورد تجدیدنظر قرار گرفته است. مقر اتحادیه پاریس در برن (سوئیس) واقع است. ایران در سال 1338 (1959 میلادی) به آن ملحق شده است. برای اطلاع اجمالی از این قرارداد، رجوع شود به شماره 1002 و بعد.

[5] - مادة 1258 قانون مدنی مقرر می‎دارد: «دلایل اثبات دعوی از قرار ذیل است:

1- اقرار 2- اسناد كتبی 3- شهادت 4- امارت 5- قسم

[6] - Lettre de change Bill of Exchange

[7] -  Billet a ordre

[8] -  Cheque

[9] -  Actions

[10] -  Obligations

[11] -  Parts de fondateur

[12] -  Recepisses - Warrant

[13] - دكتر عرفانی (محمود)، بورس اوراق بهادار و جلب اعتماد مردم در حقوق كشورهای فرانسه، انگلستان، آمریكا. نشریة دانشكدة حقوق دانشگاه ملی. شماره‎های 4 و 5 سال 1355 و 1356.

[14] - دكتر عرفانی (محمود)، پلی‎كپی ارز و مقررات ارزی در ایران، از انتشارات مدرسة عالی بازرگانی، سال 1357.

[15] - Hulvelin, I’ histoire droit Commervial Revue de Synthese.I.v.II.Ed. Paris 1965.

[16] - بابل در كنار فرات در 160  كیلومتری جنوب بغداد امروزه واقع بوده است. حمورابیها در سال 1850 – 1530 ق.م در آنجا مستقر شدند و حمورابی ششمین پادشاه سلسله مزبور بوده است.

[17] - صالح (علی پاشا)، كتاب قوة مقننه و قضائیه، چاپ دانشگاه تهران ص 1 و 2.

[18] - Houin (Roger, Cours de droit Commercial. Ed. Paris 1969 P.6.Ets.

[19]  - Rhodes

[20]  Rhodida de Jadi- Avarie commune

[21] - Gore (p), Droit Commercial. Ed. Paris. 1974. P. 8. Houin (R) op. Cit, P.7.

[22] - دكتر عرفانی (محمود)، كتاب شركتهای سهامی عام و خاص، با مقدمه‎ای دربارة‌تجارت در اسلام (شیعه). از انتشارات فاطمی، تهران سال 1362 مقدمه از ص 1 الی 20. انتشارات جهاد دانشگاهی چاپ دوم و سوم همان صفحات.

[23] - سورة‌ توبه آیه 34 قرآن كریم ترجمة الهی قمشه‎ای چاپ و انتشارات جاویدان ص 147، رسول محلاتی «سید هاشم‌» تفسیر مجمع‎البیان طبرسی، ترجمه از انتشارات فراهانی ج 11 ص 79.

[24] - سورة توبه آیة 104، همان مأخذ، ص 155.

[25] - سورة نور آیة 56، مأخذ یاد شده، ص 274، سورة لقمان آیة 4 و سورة مریم آیة 32.

[26] - وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، تألیف الشیخ محمدبن الحسن الحر العاملی، متوفی سنه 1104 هـ.ق ‎- چاپ لبنان جلد 12 ص 283.

[27] - شیخ حر عاملی، همان مأخذ، ص 283.

[28] - شیخ حر عاملی همان مأخذ، ص 302 و 303.

[29] - شهید ثانی، شرح لمعه، چاپ نجف، سال 1967 تصحیح و تعلیق سید محمد كلانتری ج 3 ص 285 به بعد.

[30] - شیخ مرتضی انصاری، مكاسب، چاپ تبریز ص 372 به بعد.

[31] - مالكیت در اسلام بر سه نوع است: 1) مالكیت الهی 2) مالكیت عمومی 3) مالكیت خصوصی ‎- در مورد مالكیت الهی، به سوره‎های مائده آیة 17 حدید آیة 2 ‎- توبه آیه 16 ‎- حج آیه 64 مراجعه كنید. در مورد مالكیت عمومی یعنی حق بهره‎برداری عموی از نعمت‎های دنیوی به سوره‎های انفال آیة 1 و 42 ‎- بقره آیة 29 ‎- ابراهیم آیة 13 – نحل آیة 14 ‎- الرحمن آیة 10 ‎- و روایت داودبن فرقد از امام صادق(ع) كه در احصاء موارد انفال می‎فرماید:

بَطُونَ الاوُدیَه، رووس الجِبال وَالآجامَ وَ كلُّ لَمْ یُوجَفْ عَلَیْها بِخَیلِ ولا ر‌ِكابَ وَ كلّ اَرض میتهً قَد جَلی اَهلِها وَ قُطایِعُ الملوك والمَعادِن.

یعنی: دشتهای گسترده قله‎ها و دامنة كوه‎ها، بیشه‎ها و جنگلها و هر زمینی كه بدون توسل به قوای نظامی از دست كفار به مسلمین رسیده باشد و هر زمین بایر و مواتی كه مردم آن كوچ كرده و از آنجا رفته باشند اراضی واگذار شده توسط سلاطین، به دیگران و ذخایر زیرزمینی (وسائل‎الشیعه جدید ج 1 ص 365 مراجعه كنید). در مورد مالكیت خصوصی كه قلمرو آن در غیر موارد مندرج در فوق است اگر برطبق شرایط مقرر در فقه اسلامی به دست آید و به طور مشروع مورد بهره‎برداری قرار گیرد در نظام اقتصاد اسلامی دارای اعتبار و احترام می‎باشد.

[32] - كنسول نام قاضی قدیمی روم است كه مبنای وجه تسمیه محاكم كنسولی یا دادگاه‎های تجارتی امروزه، قرار گرفته است كه هم‎عرض مشاوران شهرداریهای شاهی و قضات می‎باشد.

[33] - Byzantin = پایتخت بیزانس از 395 تا 1433

     (Constantinople = Byzance) پایتخت قسطنطنیه

[34] - Houin (R) Op.Cit و P.8.

[35] - Jus Mercatorium

[36] - دكتر صقری (منصور)، حقوق تجارت، تهران، چاپ علمی سال 1343 ص 30 به بعد،‌ دكتر آذری (كیوان) پلی‎كپی، انتشارات دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران سال 57-56-ص 20 به بعد. 

قیمت فایل فقط 15,000 تومان

خرید

برچسب ها : حقوق تجارت , حقوق تجارت , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 134 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

حقوق بشر و فقر مفرط

حقوق بشر و فقر مفرط دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 2 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 17 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 20

گرچه شخص با درك اینكه چقدر به فقر و فقر شدید در منطق حقوق بشر كم توجهی شده است، دچار ترس می‌شود، ولی متأسفانه توضیح این موضوع ساده است بدین مفهوم كه فرد فقیر به سختی می‌تواند اظهار وجود كند

قیمت فایل فقط 4,000 تومان

خرید

حقوق بشر و فقر مفرط

 

گرچه شخص با درك اینكه چقدر به فقر و فقر شدید در منطق حقوق بشر كم توجهی شده است، دچار ترس می‌شود، ولی متأسفانه توضیح این موضوع ساده است. بدین مفهوم كه فرد فقیر به سختی می‌تواند اظهار وجود كند و تنها در زمینه حقوق «ناچیز» به طور متواضعانه می‌تواند طرح دعوی نماید. ما به تدریج عادت كرده‌ایم كه فرد فقیر را با دید كسی كه «استحقاق‌هایش را از دست داده» بنگریم.

در دنیای امروز فقر در همه جا در حال ازدیاد است. فقر و فقر شدید پدیده حاشیه‌ای مختصر كشورهای جنوب و یا نواحی پیرامون مناطق ثروتمند نیست، بلكه فقر جهانی است. این واقعیت دارد كه ، این پدیده به میزان بیشتری در كشورهای كم توسعه یافته و كشورهایی كه در حال تغییر شكل ساختاری هستند، بوقوع می‌پیوندد، ولی آثار شدید برابر برای قربانیان در كشورهای غنی دارد. در حقیقت فقر همه جا در حال افزایش است: افزایش ثروت همراه است با افزایش فقر و موعظه درباره خود پرستی نظام اقتصادی و یا دیوانی فایده‌ای ندارد زیرا همه چیز به طرزی به پیش می‌رود كه انگار هیچ كس امروزه كمترین نظری در زمینه ایجاد آن بكشل دیگر ندارد.

فقر تمامی حقوق بشر را غیر عملی می‌سازد. نقض حق برای معیار قابل قبول زندگی متضمن نقض سایر حقوق بشری است، زیرا كه رعایت این حقوق از لحاظ مادی و ساختاری غیر ممكن می‌شود. فقر تبعیض را شدید‌تر می‌كند، چرا كه بویژه روی زنان، سالخوردگان و معلولین اثر می‌گذارد. افزون بر این، افراد بسیار فقیر در اغلب موارد حتی برای كشف حقوق خود ناتوانند. و این «نقض» حقوق نه تنها روی افراد از این طریق و در محدوده وجود روزانه آنها تأثیر می‌گذارد، بلكه تمامی دنیای اجتماعی آنان را در چند نسل در دور تسلسلی كه فرار از آن واقعا غیر ممكن است بدام می‌اندازد. چه كسی تا آنجا كه به اكثریت افراد آسوده مرتبط است ما را از این سوء ظن خلاص خواهد نمود كه فقرا نباید بچه‌دار شوند؟

باید گفت كه نظام حقوقی ما با این واقعیت كه حقوق اجتماعی بعنوان «حقوق برنامه‌ریزی شده» محسوب می‌شود، بی قدرت تر می‌شود. بدین مفهوم كه رعایت این حقوق در شرایط عملی در واقع به صلاحدید مقامات سیاسی و اقتصادی موكول گردیده است. فقرا قربانیان محافظه كاری نهادی در زمینه واقعی حقوق بشر می‌باشند كه طی آن تمایز بین اساسی ترین حقوق یعنی حقوق اجتماعی و مدنی بعلت این حقیقت ساده كه ما هنوز شكل صحیح و مثبت برای تمامی حقوق نیافته‌ایم، مجاز شمرده می‌شود. بنابراین مهمترین الزامات معنوی، توجه جدی به تقسیم ناپذیری حقوق بشر و یكپارچه سازی آن در نظام حقوقی و سیاسی ما است.

اگر جامعه بتواند بعنوان اولین و مهمترین قدم فقرا را بعنوان بانیان و عاملان از طریق گوش دادن به صحبت‌های آنان و رفتار با آنان بعنوان شریك سیاست‌هایش احیاء نماید، در این صورت این شركاء مفید‌ترین عوامل برای صلح و احترام مشترك خواهند شد. با پذیزش ایده‌آلیسم عملی سنت حقوق بشر و با استفاده از تجارب سازمانهایی كه با انبوه فقیران كار می‌كنند، ما بعنوان نقطه شروع این اصل روشن را كه یك فرد فقیر در نهایت فقر، مقدمتا كسی نیست كه باید به او چیز ی داده شود بلكه فردی است كه از وی چیزی را باید دریافت نمود، مورد قبول قرار می‌دهیم. فقط خود این فرد می‌تواند بانی حقوق خود و حامی و كمك بازیگر عمده راهبردهای اجرای این حقوق باشد. این فرد به تنهایی می‌تواند یگانگی و قوای محرك حقوق انسانی ما را به ما آموزش دهد.

آشنایی با متون بین‌المللی

عدم تكافوی عمومی

مواد مرتبط در عهدنامه و اعلامیه‌های جهانی سازمان ملل متحد كه به طور غیر مستقیم به حمایت در برابر فقر اشاره می‌نماید دارای اهمیت كمی است. مقاله و ‌نامه‌های منطقه‌ای در اروپا و آمریكا از مسئله به سلامت گذار می‌نمایند. تنها منشوری كه سازمان وحدت آفریقا طراحی نموده در فصل دوم كه به وظایف اختصاص یافته مستقیما به همبستگی رجوع می‌نماید.

هیچ یك از آنها واقعا برای برخورد با مسئله فقر طراحی نشده‌اند، مثل اینكه جامعه معاصر از شناسایی این بعد امتناع نموده و تنها قادر به طراحی اقدامات منتزع بدون پیوستگی نزدیك به حقوق مشخص بوده است. تمامی حقوق مورد نظر است و برخی به طور مستقیم‌تر. تحلیل فقر متضمن یك شیوه متقاطع حقوق مدنی و حقوق اجتماعی است. عدم قبول تقسیم ‌ناپذیری حقوق بشر محرومیت را تشدید می‌نماید. و پس نقطة عطفی با اعلامیه حق توسعه و سپس با اجلاس كوپنهاگ بوجود آمد.

مفهوم فرصت‌های برابر به طور قطعی در اسناد بین‌المللی آورده نشده است. برای نیل به چنین برابری، اولین مرحله باید شناسایی حقوق بیشتر برای محرومان باشد. به نحوی كه امكان دسترسی آنان را به سطح اول بهره‌مندیهایشان فراهم آورد. شناسایی باید بعنوان موضوع اولویت یك حقوق بر دیگر حقوق فرض شود. وجود واقعی مشمول حق در واقع مورد تردید است، اسناد موجود آثار موثر اندكی دارند و به نقش سازمانهای غیر دولتی در اجرا و انتقاد از این اسناد باید اولویت داده شود.

كپنهاگ‌: یك محرك تازه

یك رویكرد منسجم

اعلامیه كپنهاگ در مورد توسعه اجتماعی مورخ 12 مارس 1995 با پی گیری راه اتخاذ شده توسط اعلامیه سال 1986 در زمینه حق توسعه، دارای مزیت ارائه توسعه پایدار در زمینه‌ای است كه متمركز بر مردم است و در عین حال مستلزم انسجام زمینه‌های گوناگون سیاست‌هاست. بنابراین مبارزه علیه فقر كه با اولویت تعریف شده است، با وحدت مورد لزوم برای «انسجام سیاست‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به نحوی كه به طور متقابل حمایت كننده یكدیگر گردند، نزدیك می‌شود و پیوستگی متقابل حوزه‌های عمومی و خصوصی فعالیت را تأیید می نماید. در اعلامیه در حالی كه ارزش‌های اساسی همانگونه كه در متون بین‌المللی متداول است یكی پس از دیگری حشو و زائد شمرده می شود. (شأن انسانی، حقوق بشر، برابری، احترام و مانند آن) و دائما احترام به ارزش‌های به ارث رسیده از نظامهای گوناگون اجتماعی و فرهنگی و احترام به استقلال اعضاء جامعه را یادآوری می‌نماید.

بر این اساس ده تعهد ارائه شده توسط رؤسای كشورها و دولت‌ها در كپنهاگ بنا می‌گردد و این تعهدات شامل تعهدات با هدف ریشه كنی فقر است. «ترویج انسجام اجتماعی از طریق گسترش جوامعی كه با ثبات، ایمن و عادلانه است، نیل به برابری و قسط بین مردان و زنان، تسریع و توسعه اقتصادی، اجتماعی و منابع انسانی آفریقا و كم توسعه ترین كشورها» و «تضمین اینكه ... برنامه‌های تعدیل سازی ساختاری ... حاوی اهداف توسعه اجتماعی است».

قیمت فایل فقط 4,000 تومان

خرید

برچسب ها : حقوق بشر و فقر مفرط , حقوق بشر , فقر مفرط , حقوق بشر و فقر مفرط , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 105 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

حقوق انسان

حقوق انسان دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 12 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 18

عصر رنسانس عصر جداگانه ای علم و دین و تفكیك قلمرو های آن دو است در این دوران بسیاری از دانشمندان و متخصصان غرب به ویژه آنان كه برخورد نادرست ارباب كلیسا با نخبگان علمی ناخشنود بودند به نسبت سنجی میان علوم مختلف با دین پرداختند

قیمت فایل فقط 3,000 تومان

خرید

حقوق انسان

 

عصر رنسانس عصر جداگانه ای علم و دین و تفكیك قلمرو های آن دو است. در این دوران بسیاری از دانشمندان و متخصصان غرب به ویژه آنان كه برخورد نادرست ارباب كلیسا با نخبگان علمی ناخشنود بودند به نسبت سنجی میان علوم مختلف با دین پرداختند .

یكی از مسائلی كه در این عصر مور توجه قرار گرفته ماسله حقوق انسان وعلم حقوق و نسبت آن با دین و گزاره های دینی بود .

عده ای ازحقوقدانان قلمرو دین محدود به مسایل آن جهاتی و آخریت انسانها بوده و نسبت به مسایل دنیوی و مشكلات و تابسمامانی های آن ساكت است. هلندی از حقوقدانان برجسته قرن هفدم در این براه می گوید:

سیطره دانش غربی از یك سو و بهره گیری شرقیان از دستاوردهای فربینده آنان از سوی دیگر و جبره خواری شرقیان بر سر سفره پر زرق آنان سبب شد تا باور جدایی دین از حقوق بشر در میان مسلمانان و به خصوص حقوقدانان مسامان نیز رسوخ یابد و گروهی معتقد شوند كه اسلام هیچ سیستم و نظام حقوقی ندارد چرا كه این حقوق آن اندازه ارزشمند و پر ار ج نیست تا خداوند در ان دخالت كند و اگر هم اسلام را دارای نظام حقوقی بدانیم چنین سیستمی بیش از آن كه به نفع اسلام باشد به ضرر آن خواهد بود زیرا در این صورت باید بپذیریم دین اسلام در تمام اعمال فردی و اجتماعی دخالت می كند و آزادی و اختیار انسان را از میان می برد و این خود از ضعف دین اسلام حكایت دارد تا نه حقانیت و قوت آن.

در مقابل گروه دیگری از حقوقندانان اسلام را نظام حقوقی دانستند نظامی كه با آزادی انسان سازگار استو ارزش آن را دارد كه خداوند به بیان آن بپردازد.

این گروه معتقدند كه دین كتابهای آسمانی و پیامبران نخستین نظامها و سیستمهای حقوقی را در جامعه بشری وضع كرده اند و قرآن به عنوان یقینی ترین منبع شناخت اسلام بر این امر تصریح كرده است:

كان الناس امه واحده فبعث الله النبیین میشرین و منذرین و انزل معهم الكتاب بالحق لیحكم بین الناس فیما اختلفو ا فیه بقره 213

افزون بر این در بسیاری از آیات از اهل ایمان خواسته شده است تا جز بر اساس احكام و قوانین و حقوق تعیین شده از سوی وحی حكم نرانند.

و من لم یحكم بمیا انزل الله فاولنك هم الفاسقون مائده 47

و من لم یحكم بما انزل الله فاونك هم الكافرون مائده 44

و من لم یحكم بما انزل الله فاولنك هم الظالمون مائده 45

در آیاتی از پیامبر خواسته شده بر اساس آیات قرآن حكم كند و اختلافات مردم را برطرف كند و از هوسهای دیگران به هنگام بیان حكم بپرهیزد.

تعبیر من لم یحكم در كار قضا و محاكمات حقوقی میان مردم دارد ولی آیه سوره مائده و تعبیر و ان الحكم بینهم می تواند صریح در امر قضا و حكم میان مردم باشد.

 

 

فهرست

 

قرآن و حقوق انسان

قرن و حقوق انسان

تاملی در مفهوم حق

حق در اصطلاح فقیهان

حق در اصطلاح حقوقدانان

حقوق قرن آمیزه ای امتیاز و تكلیف

انواع حقوق در قرآن

مشتركات قواعد حقوقی قرآن و سایر قواعد حققی

هدف حقوق از دیدگاههای گوناگون

مكتب حقوقی اصالت فرد

مبانی مكتب اصالت فرد

مبانی مكتب اصالت فرد

مكتب حقوقی اصالت اجتماع

مبانی مكتب اصالت اجتماع

هدف حقوق در قرآن

حقوق طبیعی انسان از مبانی حقوقی قرآن

حق حیات

حق مالكیت

حقوق طیعی معنوی انسان

قرآن و حقوق اجتماعی انسان

عدالت دومین مبانی حقوقی قرآن

عدالت معاوضی یا توزیمی

عدالت معاوضی

عدالت توزیعی

قرآن و حقوق انسان

قیمت فایل فقط 3,000 تومان

خرید

برچسب ها : حقوق انسان , حقوق انسان , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 168 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

قوانین حقوق اداری

قوانین حقوق اداری دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 15 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 19

درجهان امروز که زندگی مدرن باعث افزایش وتنوع روابط فی مابین افراد گردیده وچهارچوب جدیدی را برای روابط افراد تعریف کرده است حقوق اداری در جهت تنظیم این روابط خود را باشرائط تطبیق داده ونظامهای حقوق اداری خاص هریک از این گونه ارتباطات را به صورتی منسجم سامان داده است

قیمت فایل فقط 4,000 تومان

خرید

قوانین حقوق اداری

 

مقدمه

درجهان امروز که زندگی مدرن باعث افزایش وتنوع روابط فی مابین افراد گردیده وچهارچوب جدیدی را برای روابط افراد تعریف کرده است. حقوق اداری  در جهت تنظیم این روابط خود را باشرائط تطبیق داده ونظامهای حقوق اداری خاص هریک از این گونه ارتباطات را به صورتی منسجم سامان داده است . آنچه دراین پژوهش مورد توجه قرارگرفته است ، مقررات حقوق اداری  حاکم بر قراردادهای دولتی است که علاوه برآن که آثار فکری فراوان دارد حائز آثار عملی بی شمار است . بررسی این موضوع ازلحاظ جامعه شناسی حقوق اداری وتئوریهای تاریخ حقوق اداری ی آن [1] دید ومنظر تازه ای از این مبحث را روشن خواهد کرد . خلاصه آن که این موضوع ریشه دراین واقعیت دارد که نگاههای اندیشمندان وحقوق دانان در اثر گذشت وبسط تجربه های تاریخی به این مقوله معطوف گردید که کارکرد دولت از یک موجود حقوق اداری غیر مسؤل به یک موجود مسؤل جهت تأمین امنیت درمؤلفه های گوناگون آن واز یک دولت امنیتی جهت حفظ امنیت سیاسی واقتصادی (دولت – ژاندارم ) به یک دولت – رفاه تغییر یافته است . 1

وجود یک دولت رفاه مستلزم آن است که دولت تاحدودی خود به تأمین نیازها همّت بگمارد وپاره ای از اموری که عدم تصدی آن  باعث خلل در ونظم وامنیت وآسایش آن جامعه می گردد را با اتکاء به قدرتی فائقه ناشی ازحاکمیت بردوش بگیرد . البته دراین قسمت بیشترین تأکید براین است که بخش خصوص ممکن است جهت جلب منفعت ، پاره ای ازامور را مورد توجه قرار ندهد واین عدم توجه باعث ضرر به حال مردم باشد. نیازهای از جمله آب ،برق ، گاز، تلفن ، خدمات جدید رایانه ای ، شرکت های هواپیمایی  و... خود نمونه های بارزی ازاینگونه مواردمی باشند.  آنچه گفته شد پیش در آمدی ذهنی جهت ورود به محتوای اصلی بحث بود واز این پس ما به مقدمات کلی تحقیق خواهیم پرداخت .  

دربخش اول درمورد قرارداد وارکان شناسی آن درنظم حقوق اداری  عمومی سخن خواهیم گفت .

دربخش دوم که بخش اصلی ومحور اتکاء تحقیق است از مقررات راجع به قراردادهای اداری و مباحث پیرامون آن از جنبه مصونیت سخن خواهدرفت .

رویة دولت ها ، آرای دیوان ونظرات حقوق اداری دانان وموسسات معتبرحقوق اداری  درقسمت تعیین قانون حاکم برقراردادهای دولتی وانواع روشهای آن ، مورد توجه قرارخواهد گرفت .

سپس به مسائل پیرامون مقررات حقوق اداری  دراین ارتباط پرداخته خواهد شد وبه تعدادی از اصول آن چه در مرحله ایجاد وثبات وچه درمرحله نقض مورد توجه واقع خواهد گردید . دراین بخش هریک از منابع اصل حقوق اداری  که معاهدات ، عرف واصول کلی حقوق اداری  می باشند مورد توجه قرار گرفته است وتأکید خاص  بر اصول کلی حقوق اداری  درشکل گیری وچهارچوب این گونه قراردادشده است .

سپس انواع نظامهای حقوق اداری ی که قابلیت مراجعه به عنوان قانون حاکم را دارند معرفی شده و درمورد ویژگی هر یک بحث ونقدونظرصورت گرفته است .

درآخر نیز نتیجه گیری از مبحث که نتیجة مباحث را گردآوری وبه صورت خلاصه عنوان گردیده است. لازم بذکر است که این تحقیق علاوه برجنبة وآثار بین المللی تا حدود زیادی حائز مباحث داخلی بویژه مباحث حقوق اداری  اداری ، اساسی ومدنی است ودراین پژوهش علاوه بر منابع بین المللی ازمنابع حقوق اداری  داخلی نیز جهت تهیة مطالب استفاده گردیده است .

 


1- راسخ ، محمد ، تاریخ تئوریهای حقوق اداری ی در غرب ، انتشارات نگاه معاصر ، 1382-

1-منوچهر طباطبائی مؤتمنی حقوق اداری  اداری ، انتشارات سمت  4*13 ، چاپ اول ، ص 237-

قیمت فایل فقط 4,000 تومان

خرید

برچسب ها : قوانین حقوق اداری , قوانین , حقوق اداری , قوانین حقوق اداری , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

مدیر بازدید : 165 دوشنبه 25 مرداد 1395 نظرات (0)

سابقه تاریخی و مفهوم اقدامات تأمینی و تربیتی

سابقه تاریخی و مفهوم اقدامات تأمینی و تربیتی دسته: فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 3 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 50 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 68

در این مقاله ابتدا سابقه تاریخی اقدامات تأمینی و تربیتی را مطالعه کرده و سپس مفهوم اقدمات مزبور را تحت بررسی قرار خواهیم داد

قیمت فایل فقط 8,000 تومان

خرید

سابقه تاریخی و مفهوم اقدامات تأمینی و تربیتی

 

در این قسمت، ابتدا سابقه تاریخی اقدامات تأمینی و تربیتی را مطالعه کرده و سپس مفهوم اقدمات مزبور را تحت بررسی قرار خواهیم داد :

سابقه تاریخی

گفتار اول اقدامات تأمینی و تربیتی در نظرات اندیشمندان و مکاتب غربی

افلاطون یکی از نخستین کسانی است که از مفهوم پیشگیری یاد کرده و گفته است که کیفر نباید انتقام از اعمال گذشته باشد، بلکه باید آینده را مهیا سازد. او حتی نقشه بازآموزی در ندامتگاه را طرح نموده است. افلاطون در آن موقع پیشنهاد نمود که مجازات بسیاری از جرائم حبس باشد. وی برای این منظور سه نوع زندان پیش بینی نموده بود. زندان اول به کسانی اختصاص خواهد داشت که در انتظار محاکمه هستند. در چنین زندانی می بایست افرادی که هنوز محکومیت نیافته اند، بطور موقت نگهداری شوند، اما پس از آنکه محکومیت یافتند، بایستی به دو زندان دیگر انتقال یابند. یکی از این دو زندان جایگاه افراد شرور و غیرقابل اصلاح خواهد بود. چنین زندانی باید در محلی دورافتاده برپا ود و به نحوی ساخته شود که از اسم آن بتوان دریافت که آنجا مکان عذاب و مشقت است. اما زندان نوع سوم به کسانی تعلق خواهد داشت که جرم را از روی کمال میل و اراده و با خباثت انجام نداده اند. آنها کسانی هستند که امید اصلاحشان در بین نبوده و به قول افلاطون مستحق ارفاق و ترحم می باشند[1].

صرف نظر از عقاید افلاطون، محققاً باید گفت که تاریخ شروع بحث و بررسی در خصوص اقدامات تأمینی و تربیتی مصادف است با پیدایش مکتب تحققی ایتالیائی. طرفداران این مکتب معتقدند که زندگی در اجتماع برای همه افراد منجمله مجرمین، ایجاد مسئولیت اجتماعی می کند. بزهکار یک میکروب اجتماعی است که سلامت جامعه را، حتی ممکن است بدون اراده و تقصیر هم، به خطر اندازد و در قبال ایجاد خطر مزبور جامعه نیز حق دفاع داشته و می تواند در مقام رفع خطر برآمده، او را طرد نماید. لکن بجای توسل به این عمل می توان با تمسک به اقدامات تأمینی و تربیتی از قبیل معالجه یا تربیت بزهکار درصدد بهبود او برآمد. طرفداران این مکتب اعتقاد دارند که این اقدامات موقتی نبوده، بلکه می بایست تا خاتمه حالت خطرناک و خنثی شدن این حالت ادامه یابد، اعم از اینکه مجرمین مزبور از نعمت عقل بهره مند بوده یا بدون بهره باشند.

طرفداران مکتب دفاع اجتماعی که در رأس آن، «آدولف پرنس» بلژیکی قرار دارد، با نوشتن کتاب «دفاع اجتماعی» سپری شدن دوران مجازات را به عنوان تنها وسیله مبارزه با بزهکاری اعلام می کند. پرنس ضمن اعلام مخالفت با زندان های کوتاه مدت اعلام می دارد که بجای مسئولیت اخلاقی مجرمین باید حالت خطرناک آنان و در کنار مجازات، تدابیر وسیع تأمینی حتی قبل از ارتکاب جرم مورد توجه قانونگذار قرار گیرد.

عده ای دیگر از طرفداران مکتب دفاع اجتماعی به سپرستی فیلیپ گراماتیکا که عقاید خود را در سال 1954 با نوشتن کتاب «اصول دفاع اجتماعی» بیان داشته، اعتقاد دارد که : برای برقراری نظم در جامعه، دولت حق مجازات افراد را نداشته، بلکه مکلف است که آنان را اجتماعی بار آورد. وقتی هدف غائی و نهائی قانون اعتلاء و بهبود فرد است، حال این سؤال مطرح می شود که آیا مجازات می تواند این هدف را تأمین نماید؟

گراماتیکا معتقد است که تحمیل مجازات و مشقت نه تنها «اجتماعی کردن» افراد را تسهیل نمی کند، بلکه برعکس وصول به چنین هدفی را مشکل و شاید محال می نماید. چه مجازات هیچگونه عملی برای اعتلاء فرد انجام نداده، بلکه با دور کردن او از جامعه و اعزام وی به زندان، روح متزلزل او را پست تر نموده و بیشتر موجبات سقوطش را فراهم می سازد. دولت نباید بجای سعی در یاری رساندن به افراد، آنان را با تحمیل مشقت و زجر از جامعه دور نماید. فعالیت دولت نمی تواند فقط منحصر به منع و نهی افراد بوده و برای ضمانت اجراء این منهیات، دست به دامن آسان ترین وسائل معین یعنی مجازات دراز نماید. این طریق اقدام متناسب با شخصیت افراد نیست، پس چه بهتر که راه جلوگیری از وقوع جرائم، اقدامات واقعی دفاع اجتماعی باشد نه ترس از مجازات. به همین جهت مجازات های سنتی و متداول باید جای خود را به «اقدامات دفاع اجتماعی» یعنی اقدامات پیشگیری تربیتی، اجتماعی و دفاعی واگذار نماید[2].

بالاخره گراماتیکا معتقد است که : بایستی اقدامات تربیتی و اصلاحی متناسب با شخصیت واقعی مرتکب در نظر گرفته شود نه متناسب با نتیجه حاصل از جرم و چون مسئله جرم و نتیجه حاصل از آن، ما را از وصول به چنین هدفی محروم     می سازد، لذا شایسته است که موضوع جرم و مسئولیت کیفری بکلی کنار گذاشته شود و بجای اصطلاح فعلی «جرم»، اصطلاح «نشانه های حالت ضد اجتماعی» و به جای مسئولیت اصطلاح « حالت ضد اجتماعی» که نشان دهنده شخصیت واقعی مرتکب است، بکار برده شود. در چنین چشم اندازی، اقدامات دفاع اجتماعی متناسب با این حالت ضد اجتماعی، تعیین می گردد و چون این اقدامات از نظر علمی متناسب با شخصیت واقعی مرتکب و حالت ضد اجتماعی اوست، لذا عملاً و منطقاً بهتر خواهد توانست که هدف نهائی حقوق را که همان اجتماعی کردن و بهبود فرد است، تحقق بخشد.

مارک آنسل حقوق دان، مستشار عالی دیوان کشور فرانسه و بنیان گذار مکتب دفاع اجتماعی نوین می گوید : «ما باید مجازات ها و اقدامات تأمینی و تربیتی را اختلاط دهیم و در هر دو مورد مطابق با شخصیت مجرم، عکس العمل مناسبی نشان دهیم. ما به وجود این مطلب و علی رغم وحدت نظام کنگره بین المللی حقوق جزا (سال 1951) در کنگره دیگری که در 1953 تشکیل گردید، بر اثر اظهارات یکی از حاضران وحدت مزبور را اعلام نکردند، هرچند که دوگانگی آن را نیز تأیید ننمودند[3]».

ژان پیناتل جرم شناس معروف فرانسوی با اعتقاد به پیشگیری از وقوع جرائم، درخصوص مجرمین زندانی می گوید : اول باید همه کسانی را که به آسیب های روانی دچار هستند، مانند پریش روانان، مجانین، بیماران عصبی و غیره تشخیص داد و در مرحله دوم این نوع بیماران را در مراکز پزشکی تحت درمان قرار داده و سپس در مورد سایرین، می توان با اقدامات سبکی نظیر زندان های نیمه آزاد و یا اجازه تحمل زندان در تعطیلات آخر هفته برای افراد شاغل در ادارات و بخش های خصوصی، نسبت به اصلاح آنان اقدام کرد. چنانچه این اقدامات مؤثر واقع نگردند، باید از روش درمان و تربیت استفاده کرد. یعنی محیط امنی برای مجرمین فراهم و بازآموزی شده و به فراگیری حرفه یا تعلیم یک حرفه پرداخته و در پایان تحت آزمایش روان درمانی فردی قرار گیرند.

گفتار دوم – اقدامات تأمینی و تربیتی در ایران

اما برای اولین بار در ایران قانون اقدامات تأمینی و تربیتی در تاریخ 12/2/1339 به تصویب رسید. در ماده یک این قانون آمده است :

«اقدامات تأمینی عبارتند از تدابیری است که دادگاه برای جلوگیری از تکرار جرم درباره مجرمین خطرناک اتخاذ می کند».

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به این امر مهم پرداخته است و در اصل 156 در احصاء وظایف قوه قضائیه، اشاره به اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین نموده است. با اینکه اصلاح مجرمین که از اصول مهم مترقی در جهان اسلام است، مورد اشاره قرار گرفته، معهذا در عمل مشاهده می شود که قوه قضائیه توجه چندانی به این مسئله مبذول نداشته و در حول و حوش آن اقدامات چندانی را معمول نداشته است. متعاقب این امر قانون تبدیل شورای سرپرستی زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور به «سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور»، در تاریخ 17/11/1364 به تصویب رسید و در ماده 15 آیین نامه اجرایی همین قانون که در تاریخ 7/1/1372 به تصویب رئیس قوه قضائیه رسیده مقرر شده که : «مرکز اقدامات تأمینی و تربیتی، مؤسساتی هستند که در آنجا متهمان و محکومان قبل یا بعد، یا ضمن اجرای مجازات یا مستقل از آن تا رفع حالتی که آنها را در آینده در مظّان ارتکاب جرم قرار می دهد، به حکم یا قرار کتبی مراجع قضائی برای مدت معینی نگهداری می شوند[4]».

بالاخره قانون مجازات اسلامی مصوب 7/9/1370 در ماده یک تأکید می نماید که «قانون مجازات اسلامی راجع است به تعیین جرائم و مجازات و اقدامات تأمینی و تربیتی که درباره مجرم اعمال می شود». با توجه به منطوق این ماده چنین برمی آید که اقدامات تأمینی و تربیتی چیزی جدای از مجازات ها بوده و در این قانون اقدامات تأمینی و تربیتی می بایست همچون مجازات از شاخص های معینی      بهره مند باشد و از اختیارات دادگاه است که یکی از اقدامات تأمینی یا تربیتی، را درباره مجرم اعمال نماید. ضمناً رعایت این قانون نسبت به مجرمین خطرناک با دادگاه رسیدگی کننده به جرم است[5].

 

مبحث اول مفهوم و ماهیت اقدامات تأمینی و تربیتی

اقدام تأمینی و تربیتی، اقدامی است فردی، الزام آور و بدون رنگ اخلاقی و فقط برای افرادی به مورد اجرا گذاشته می شود که حالت خطرناک برای جامعه داشته باشند.

گفتار اول اهداف اقدامات تأمینی و تربیتی

هدف از اقدامات تأمینی و تربیتی، پیشگیری از وقوع جرائم و اجرای روش های اصلاحی، تربیتی، درمانی و یا خنثی ساختن خطرات احتمالی اشخاص یا اشیاء یا مؤسساتی است که حالت خطرناک دارند.

 


[1] - دکتر شامبیاتی، ح ج عمومی، انتشارات مجد – ژوبین – 75 – ص 409

[2] - دکتر محسنی (مرتضی)، کلیات حقوق جزاء، ص 254.

[3] - مارک آنسل، دفاع اجتماعی، ترجمه آقایان دکتر محمد آشوری و دکتر علی نجفی ابرند آبادی، نشر راهنما، سال 1366، ص 57.

[4] - دکتر شامبیاتی – ح ج عمومی – انتشارات مجد – 1375 – ص 412

[5] - نظریه شماره 281/7 مورخ 20/1/1373 ، اداره حقوقی قوه قضائیه، جلد دوم ، ص 272.

قیمت فایل فقط 8,000 تومان

خرید

برچسب ها : سابقه تاریخی و مفهوم اقدامات تأمینی و تربیتی , سابقه تاریخی , سابقه تاریخی و مفهوم اقدامات تأمینی و تربیتی , اقدامات تأمینی و تربیتی , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلودتحقیق

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 11485
  • کل نظرات : 143
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 43
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 462
  • بازدید امروز : 50
  • باردید دیروز : 1,719
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 14
  • بازدید هفته : 1,769
  • بازدید ماه : 1,769
  • بازدید سال : 379,380
  • بازدید کلی : 4,159,158